مطلبى است كه من اكنون اصل مدّعا را عرض مىكنم، بعد در اطرافش توضيح مىدهم و آن اين است كه اصول اوّليه اخلاق، معيارهاى اوّليه انسانيت به هيچ وجه نسبى نيست، مطلق است، ولى معيارهاى ثانوى نسبى است، و در اسلام هم ما با اين مسأله مواجه هستيم، كه اين بحثى كه راجع به سيره نبوى مىكنم اين مطلب را تدريجاً توضيح خواهد داد.
در سيره رسول اكرم يك سلسله اصول را مىبينيم كه اينها اصول باطل و ملغى است؛ يعنى پيغمبر در سيره و روش خودش، در منطق عملى خودش هرگز از اين روشها در هيچ شرايطى استفاده نكرده است، همچنانكه ائمه ديگر هم از اين اصول و معيارها استفاده نكردهاند. اينها از نظر اسلام بد است در تمام شرايط و در تمام زمانها و مكانها.
سرمايه شيعه
ما شيعيان سرمايهاى داريم كه اهل تسنن اين سرمايه را ندارند و آن اين است كه براى آنها دوره معصوم يعنى دورهاى كه يك شخصيت معصوم درآن وجود داشته است كه از سيره او مىشود بهطور جزم بهره برد، بيست و سه سال بيشتر نيست چون
______________________________
(1) البته توجه داشته باشيد وقتى مىگويم سيره رسول اكرم، نگوييد سيره امام حسين هم همينطور است، سيره حضرت على هم همينطور است. البته همينطور است ولى ما فعلًا از زاويه وجود پيغمبر اكرم داريم بحث مىكنيم و الّا فرقى نمىكند.
تنها معصوم را پيغمبر اكرم مىدانند. و درست است كه پيغمبر در طول بيست و سه سال با شرايط مختلف بوده است و در شرايط مختلف، بسيار سيره پيغمبر آموزنده است، ولى ما شيعيان همان بيست و سه سال را داريم به علاوه تقريباً 250 سال ديگر. يعنى ما مجموعاً در حدود 273 سال دوره عصمت داريم و از سيره معصوم مىتوانيم استفاده كنيم، از زمان بعثت پيغمبر اكرم تا زمان وفات حضرت امام عسكرى عليه السلام يعنى سال 260 هجرى. 260 سال كه از هجرت مىگذرد ابتداى غيبت صغرى است كه عموم دسترسى به امام معصوم ندارند. آن 260 سال به علاوه 13 سال از بعثت تا هجرت، تمام براى شيعه دوره عصمت است. در اين 273 سال شرايط و اوضاع چندين گونه عوض شده و در تمام اين دورهها معصوم وجود داشته است و لهذا ما در شرايط مختلف مىتوانيم روش صحيح را استنباط كنيم. مثلًا امام صادق در دوران بنى العباس هم بوده است در صورتى كه دورهاى شبيه دوره بنى العباس براى پيغمبر اكرم رخ نداده است. از اين جهت سرمايههاى ما غنىتر و جامعتر است.
صفحات: 1· 2