بخشش الھى و زينت انسانى كه ھمانا داشتن اخلاق پسنديده و سجاياى اخلاقى است، شامل
حالش مىگردد، بطورى كه پناھگاه مطمئن پیدا كرده و در بن بستھاى زندگى، تن به خودكشى، اعتیاد، فحشا و مانند آن نمىدھد.
دشمنان اسلام، ھمواره ايمان ملّتھا، بويژه نسل جوان را، نشانه گرفته و مىخواھند آن نور الھى را خاموش كنند. بديھى است كه وقتى چراغ ايمان، در دلھا
خاموش شد، اصول انسانى و ارزشھاى والاى اخلاقى، زود ضربه پذير گشته و از ھم مىپاشد؛ زيرا اخلاق و ايمان، رابطه متقابل با ھمديگر دارند. ايمان مانند
درختى است كه اخلاق پسنديده و خصلتھاى پاك انسانى نظیر سخاوت، شجاعت، عدالت، عفت، صبر و شكیبايى و … شاخ و برگھاى آن ھستند. وقتى اصل
درخت از ريشه خشكید، شاخهھايش نیز خشكیده، بى ثمر مىگردد و برگھايش نیز به زمین ريخته، لگدمال مىشود.
از آنچه بیان شد، معلوم مىشود كه ايمان، پشتوانه اخلاق پسنديده است و بدون آن ارزشھاى اخلاقى فرو مىپاشد. اخلاق به وسیله ايمان ضمانت شده و
ايمان نیز به وسیله اخلاق حفظ مىگردد. ايمان در اخلاق و رفتار انسان تجلّى كرده و اخلاق نیز ايمان را تقويت كرده، رشد مىدھد و به كمال مىرساند. با
وجود ايمان، دلھا ازتاخت و تاز خواستهھاى حیوانى وانحرافات اخلاقى ايمن مانده، حفظ مىشود.
اينك براى تكمیل بحث (ارتباط اخلاق و ايمان) به چند حديث از امیرمؤمنان علی علیهالسلام اشاره مىكنیم:
ايمان درختى است كه ريشهاش يقین، شاخهاش تقوا، شكوفهاش حیا و «1» « الْايمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُھاالْیَقینُ، وَفَرْعُھَاالتُّقى وَنُورُھَا الْحَیاءُ وَثَمَرُھَا السَّخاءُ »
میوهاش سخاوت است.
خوش اخلاقى و به راستى آراسته بودن، سرِ ايمان است. «2» « رَأْسُ الْايمانِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَالتَّحَلّى بِالصِّدْقِ »
كاملترين شما از نظر ايمان، نیكوترين شما از حیث اخلاق است. «3» « اكْمَلُكُمْ ايماناً احْسَنُكُمْ اخْلاقا
حُسن خُلق از آنجا كه مراد از اخلاق، مجموع ملكات و خصلتھاى باطنى است و ملكات اخلاقى نیز ممكن است، صفاتى نیك يا بد باشند، اخلاق،
به تمام خصلتھاى باطنى اطلاق مىگردد. بنابراين، خلقھاى نفسانى دو گونه است:
-1 خُلق حَسَن: يعنى خوى و طبع نیك، خُلق خوش.
« حسن خلق » -2 خُلق سَیِّىءْ و زشت: آن حالت نفسانى كه شخص را بر اعمال ناشايست وادار مىكند، خلق سَیِّىء نامیده مىشود در اين باره پس از بیان
و فضايل اخلاقى، به تفصیل، توضیح خواھیم داد.
اھمیت حُسن خلق قرآن كريم كه كتاب انسان سازى است و براى رشد، ترقى و تربیت انسان نازل شده است، تزكیه را يكى از اھداف بعثت پیامبر، شمرده،
مىفرمايد:
خداوند بر مؤمنان منّت نھاد «1» «… لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیھِمْ رَسُولًا مِنْ انْفُسِھِمْ يَتْلُوا عَلَیْھِمْ اياتِهِ وَ يُزَكّیھِمْ وَ يُعَلِّمُھُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ »
39 فضايل اخلاقى ص : 39 ا بخواند و ( (نعمتى بزرگ بخشید) ھنگامى كه درمیان آنان پیامبرى از خودشان برانگیخت كه آيات او را بر آنه اخلاق اسلامى (ج 1
پاكشان كند و كتاب و حكمت به آنھا بیاموزد ھمچنین رستگارى را در پرتو تزكیه نفس دانسته، مىفرمايد:
سوگند به نفس و آنچه موزونش ساخته است و زشتیھا و «2» « وَنَفْسٍ وَما سَوّيھا. فَالْھَمَھا فُجُورَھا وَتَقْويھا. قَدْ افْلَحَ مَنْ زَكّیھا. و قَدْ خابَ مَنْ دَسّیھا »
پرھیزگاريھايش را به او الھام كرد، به تحقیق ھر كس آن را تزكیه كرد، رستگار است و ھر كه آن را آلوده ساخت زيانكار است.
بانگاھى به زندگى اولیاى گرامى اسلام وتأمل در سخنان گھربار آنان، به اھمیت اخلاق نیك و تزكیه نفس، بیشتر پى برده، گستردگى مسائل اخلاقى را نه
تنھا در گفتار، بلكه درتمام شؤون فردى و اجتماعى آنان مشاھده مىكنیم. تمام وجودشان را سجاياى اخلاقى و خصلتھاى نیك فرا گرفته است. آنان اخلاق
گشتهاند. « آدابُ اللّه » و « اخلاقُ اللّه » الھى را به تمام معنا در وجود خود به كمال رسانده و مظھر تجلّى
آنان براى رسیدن به مقامات بالاتر اخلاقى، از درگاه خدا، استمداد مىكردند. چنانكه پیامبر اكرم (ص) از خدا مىخواست:
خداوندا! به نیكوترين اخلاق ھدايتم كن … «3» «… اللَّھُمَّ اھْدِنى لِاحْسَنِ الْاخْلاقِ »
خداوندا! ھمان گونه كه مرا نیكو آفريدى، خلق مرا (نیز) نیكو گردان. «1» « اللَّھُمَّ كَما حَسَّنْتَ خَلْقى فَحَسِّنْ خُلْقى »
اولیاى گرامى اسلام براى پیروان خود، نقش و ارزش اخلاق را در دين يادآور شده، آنان را به اخلاق نیكو تشويق مىكردند.
پیامبر اكرم (ص) مىفرمايد:
اسلام خوش خلقى است. «2» « الْإِسْلامُ حُسْنُ الْخُلْقِ »
درجاى ديگر مىفرمايد:
خودتان را به اخلاق الھى بیارايید. «3» « تَخَلَّقُوا بِأَخْلاقِ اللَّهِ »
امام صادق علیهالسلام فرمود:
اگر درعمرت دو روز مھلت يافتى، يك روزش را به فراگرفتن ادب و تربیت «4» « إِنْ اجِّلْتَ فى عُمْرِكَ يَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ احَدَھُما لِإَدَبِكَ لِتَسْتَعینَ بِهِ عَلى يَوْمِ مَوْتِكَ »
اختصاص بده تا روز مرگت، از آن كمك بگیرى.
صفحات: 1· 2