گذشته از اينھا فوايد و نتايج ارزندهاى نیز براى نماز در قرآن بیان شده است، چنانچه مىفرمايد:
براى ياد من نماز بگزار. … «1» « اقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى …»
ھمچنین مىفرمايد:
نماز بگزار كه نماز آدمى را از فحشا و منكر باز مىدارد. … «1» « اقِمِ الصَّلوةَ انَّ الصَّلوةَ تَنْھى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ …»
در روايات اھل بیت علیھم السلام نیز، مطالب ارزندهاى درباره اھمیت نماز نقل شده و از آن به عنوان رأس اسلام، چھره دين، موجب تقرّب اھل تقوا به خداوند،
افضل اعمال بعد از معرفت خدا، ستون خیمه دين و مانند آن ياد شده است. اينك در اين رابطه به بعضى از سخنان گھربار آن بزرگواران، اشاره مىكنیم:
امام باقر علیهالسلام مىفرمايد:
نماز ستون دين است. «2» « الصَّلاةُ عَمُودُالدّينِ »
پیامبر اكرم (ص) فرمود:
مَثَل نماز ھمانند «3» « مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطاطِ، اذا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْاطْنابُ وَالْاوْتادُ وَالْغِشاءُ، وَاذَانْكَسَرَ الْعَمُوُدُ لَمْ يَنْفَعْ طَنَبٌ وَلا وَتَدٌ وَلا غِشاءٌ »
عمود و ستون خیمه است. ھرگاه عمود ثابت باشد، طنابھا، میخھا و پرده نافع است ولى در صورتى كه عمود شكست، طناب، میخ و پرده سودى
نمىبخشد.
حضرت علىعلیهالسلام در آخرين وصايايش درباره نماز فرمود:
خدارا، خدارا! درباره نماز كه نماز ستون خیمه دين شماست.
امام باقر علیهالسلام فرمود:
ھمانا نماز اوّل چیزى است كه بنده نسبت به آن محاسبه مىشود؛ اگر نماز قبول شود، «1» « انَّ اوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ، فَانْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسِواھا »
ساير كارھا ھم قبول مىشود.
چرا بايد نماز بخوانیم؟
بسیارى مىپرسند، عبادت خدا و از جمله نماز براى چیست؟ مگر خداى سبحان به عبادت بندگان خود، نیازمند است كه به آن امر كرده است؟ در پاسخ بايد
گفت كه عبادت به خاطر رفع نیاز از ساحت بىنیاز الھى نیست. طاعت و عصیان بندگان ھیچ نوع سود و زيانى براى خداى سبحان ندارد. علىعلیهالسلام در
اين باره مىفرمايد:
«2» « فَانَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ، حینَ خَلَقَھُمْ، غَنِیّاً عَنْ طاعَتِھِمْ، امِنًا مِنْ مَعْصِیَتِھِمْ لِانَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَّةُ مَنْ عَصاهُ وَلا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اطاعَهُ »
خداوند سبحان ھنگام آفرينش خَلق از طاعت و بندگیشان بى نیاز و از معصیت و نافرمانى آنھا ايمن بود، زيرا معصیت گناھكاران او را زيان ندارد و طاعت
فرمانبرداران سودى به او نمىرساند.
ھدف از عبادت، رشد وتكامل انسان است، زيرا خدا كمال مطلق است و انسان براى رسیدن به كمال بايد خود را به او نزديك كند و راه تقرب انسان به خداى
متعال، عبوديت و بندگى است. اثر بندگى رفع تیرگیھاى درونى از صفحه دل و نورانى شدن آن به انوار ملكوت و آمادگى جان انسان براى پذيرش تجلیّات حق و
تابش نور عشق الھى است.
بسیارى از نماز خوانان، نماز مىخوانند، ولى نمىدانند، براى چه نماز مىگذارند و در نتیجه از ھدف اصلى آن غافلند، از اين رو، سودى نمىبرند و اين عبادت
به نماز پرداخته و با غفلت ،« ھمچون كلاغى كه منقار بر زمین مىكوبد » در روح آنان اثرى نگذاشته و يا اثرى نامحسوس و غیر قابل توجه گذاشته است؛ زيرا
به پايان مىرسانند. چنین نمازى باز دارنده از گناھان نیست. با آنكه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنكر شمرده است معلوم مىشود نمازش در حقیقت
نماز نبوده، بلكه صورتى از نماز بوده است.
براى توجه به ھدف اصلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام، كتابھايى پیرامون اسرار اين عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشتهاند كه مطالعه دقیق و به
كار بستن آنھا بر ھمه سالكان طريق الھى، بويژه جوانان عزيز، امرى ضرورى و لازم است.
اھتمام به نماز اھتمام به نماز اقتضا مىكند، انتظار وقت نماز را داشته باشیم مانند كسى كه وعده ملاقات با يك شخصیت مھم گذارده، به خاطر وفا به اين
وعده، لحظه شمارى مىكند. ھیچ قول و قرار ديگرى را كه با اين وعده منافات دارد، نمىپذيرد، حتى اگر قرار قبلى با ديگران گذارده است با عذر خواھى آن را
لغو مىكند. براى اين ملاقات، خود را آماده مىسازد، لباس خود را مرتّب مىكند، آنچه مىخواھد بگويد در ذھن مرور مىكند. بنابراين بايد چنین حالتى در
نمازگزار باشد كه با نزديك شدن وقت نماز در چھره و رفتار او اين انتظار مشاھده شود، برخیزد، وضو بگیرد، مقدمات ديگر نماز را فراھم سازد.
اھتمام به نماز اقتضا مىكند، انسان نماز را بطور صحیح و كامل بیاموزد و به فراگیرى مسايل نماز اھتمام داشته باشد وھرگز نماز را از اوّل وقت تأخیر نیندازد،
مگر در شرايط اضطرارى كه طبعاً عذر تأخیر پذيرفته است.
اھتمام به نماز به توجه قلبى درحال نماز وخشوع در حال عبادت است. چنانكه قرآن كريم، در وصف مؤمنان رستگار مىفرمايد:
آنان (كسانى ھستند كه) در نمازشان خشوع مىورزند. «1» « الَّذينَ ھُمْ فى صَلوتِھِمْ خاشِعُونَ »
نماز گزار بايد كارى كند كه درحال نماز فكر و ذھن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدين منظور درجايى نماز بخواند كه مايه پريشانى حواس نشود. درحال نماز
با حالت آرام وبدون حركت زايد بدن باشد، درحال قیام به محل سجده نگاه كند. درحال ركوع به پھلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجايى كه در برابر آب،
درب گشاده، نقاشى، خطاطى، گل و گیاه و چیزھايى است كه موجب پريشانى حواس مىشود، خوددارى ورزد.
نقطه مقابل اھتمام به نماز، سبك شمردن نماز است، پارهاى از مظاھر سبك شمردن نماز از اين قرار است:
-1 ترك نماز در پارهاى اوقات، مثلًا صبحھا به دلیل غلبه خوابآلودگى و مانند آن.
-2 تأخیرنماز از اوّل وقت، به دلیل اشتغال و يا به ھر دلیل ديگر (غیر حالت اضطرار).
-3 شركت نكردن درنماز جماعت و حضور نیافتن در مسجد.
-4 اھمیت ندادن به آشنايى با مسايل نماز.
-5 نماز خواندن باشتاب، بطورى كه ركوع، سجود، قرائت و ذكر درآن كامل نباشد.
-6 پريشانى حواس درحال نماز.
-7 بدون مقدمه (اذان، اقامه وپارهاى از دعاھاى مستحب پیش از نماز) به نماز پرداختن.
-8 بدون تعقیبات (تسبیح فاطمه زھرا سلام لله علیھا، سجده شكر، دعا و طلب حاجت از خدا) از حال عبادت خارج شدن.
پیامدھاى سبك شمردن نماز سبك شمردن نماز، آثار نامطلوب دنیوى و اخروى در زندگى انسان دارد كه در اينجا به برخى از آن روايات اھل بیت علیھم السلام
اشاره مىكنیم:
رسول خدا صلى لله علیه و آله فرمود:
ھر مرد و زنى كه درنماز سستى كند (وسبك بشمارد)، خداوند او را به پانزده چیز مبتلا مىكند: شش بلا در دنیا، سه بلاھنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه
بلاى ديگر در قیامت وقتى كه از قبرش خارج مىشود.
بلاھايى كه در دنیا به او مىرسد عبارتند از:
-1 خداوند بركت را از عمرش مىبرد.
-2 بركت را از روزيش مىبرد.
-3 سیماى صالحان را از چھرهاش مىزدايد.
-4 ھر عملى انجام دھد، پاداش نمىبرد.
-5 دعايش به آسمان بالا نمىرود.
-6 در دعاى نیكو كاران، بھرهاى برايش نیست.
بلاھايى كه ھنگام مرگش به او مىرسد، عبارتند از:
-1 با ذلت و خوارى مىمیرد.
-2 درحال گرسنگى مىمیرد.
-3 در حال تشنگى مىمیرد، بطورى كه اگر از رودخانهھاى دنیا سیراب گردد، باز تشنگى او برطرف نمىشود.
بلاھايى كه در قبرش به او مىرسد، عبارتند از:
-1 خداوند فرشتهاى درقبرش، بر او مىگمارد، تا آزارش كند.
-2 قبرش بر او تنگ مىشود.
-3 قبرش غرق تاريكى مىگردد.
بلاھايى كه روز قیامت، ھنگام خارج شدن از قبر، به او مىرسد عبارتند از:
-1 خداوند، فرشتهاى را مأمور مىكند، تا او را بر روى صورتش بر زمین بكشاند درحالى كه ديگران او را مىبینند.
-2 به سختى و شدت محاسبه مىشود.
پس از وفات امام صادق علیهالسلام، ابوبصیر آمد، تا به «1» . -3 خداوند بر او نظر (رحمت) نمىكند و پاكیزهاش نمىگرداند و برايش عذابى دردناك خواھد بود
ام حمیده تسلیتى عرض كند.
ام حمیده گريست. ابوبصیر ھم گريست. بعد ام حمیده به ابوبصیر گفت:
ابوبصیر! نبودى و لحظه آخر امام را نديدى، جريان عجیبى رخ داد. امام درحالتى فرو رفت و بعد چشمھايش را باز كرده، فرمود: تمام خويشان نزديك مرا خبر
كنید بیايند و بالاى سر من حاضر شوند. ما نیز ھمه را دعوت كرديم. وقتى ھمه جمع شدند. امام در لحظات آخر عمرش، چشم باز كرده، به جمعیت رو كرد و
فرمود:
شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نخواھد رسید. «2» « انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ »
امام (ع) اين را گفت و جان به جان آفرين تسلیم كرد.
صفحات: 1· 2