آیا جز بندگان خاص هستیم ؟
منبع : تفسیر نمونه . سوره فرقان
صفات ويژه بندگان خاص پروردگار كه تحت عنوان ((عـبـاد الـرحمن)) آمده ، مطرح مى شود، و دوازده صفت ازصفات ويژه آنان را بيان مى كند :
1- ((و بندگان خاص خداوند رحمان كسانى هستند كه باآرامش و بى تكبر بر روى زمين راه مى روند)) (وعباد الرحمن الذين يمشون على الا رض هونا).
آرى ! آنها متواضعند، و تواضع كليد ايمان است.
2- صفت حلم و بردبارى است چنانكه قرآن در ادامه همين آيه مى گويد: ((و هنگامى كه جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى دهند (و به جهل وجدال و سخنان زشت مى پردازند) در پاسخ آنـهـا سـلام مى گويند)) (واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلا ما) سلامى كه نشانه بى اعتنايى توام با بزرگوارى است ، نه ناشى از ضعف ، نه سلام تحيت كه نشانه محبت و پيوند دوستى است.
3- عبادت خالصانه پروردگاراست پرداخته ، مى گويد: ((و آنـهـا كسانى هستند كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى كنند)) (والذين يبيتون لربهم سجدا وقياما).
در ظلمت شب كه چشم غافلان در خواب است و جايى براى تظاهر و رياوجود ندارد خواب خوش را بـر خـود حـرام كـرده و بـه خـوشـتر از آن ذكر خدا و قيام وسجود در پيشگاه با عظمت اوست مـى پـردازد، پاسى از شب را به مناجات بامحبوب مى گذرانند، و قلب و جان خود را با ياد و نام او روشن مى كنند.
4- خوف و ترس از مجازات و كيفرالهى است ((و آنها كسانى هستند كه پيوسته مى گويند: پروردگارا! عذاب جهنم را از مابرطرف گردان كه عذابش سخت و شديد و پردوام است)) (والذين يقولون ربنااصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها كان غراما).
(آيه)ـ((چرا كه جهنم بد جايگاه و بد محل اقامتى است)) (انها سات مستقرا ومقاما).
5- ـسـپـس بـه پنچمين صفت ممتاز ((عبادالرحمن)) كه اعتدال و دورى ازهرگونه افراط و تـفريط در كارها مخصوصا در مساله انفاق است اشاره كرده ،مى فرمايد: ((و آنها كسانى هستند كه بـه هـنـگام انفاق ، نه اسراف مى كنند و نه سخت گيرى ، بلكه در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مى كنند)) (والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يقتروا وكان بين ذلك قواما).
6- ويژگى ((عبادالرحمن)) توحيد خالص است كه آنها را ازهرگونه شرك و دوگانه و يا چندگانه پرستى دور مى سازد.
مـى فرمايد: ((و آنها كسانى هستند كه معبود ديگرى را با خداوند نمى خوانند))(والذين لا يدعون مع اللّه الــها آخر).
نـور تـوحـيد سراسر قلب آنها و زندگى فردى و اجتماعيشان را روشن ساخته وتيرگى و ظلمت شرك از آسمان فكر و روح آنها بكلى رخت بربسته است.
7- پاكى آنها از آلودگى به خون بى گناهان است : ((و آنها هرگزانسانى را كه خـداوند (خونش را) حرام شمرده ـجز به حق ـ به قتل نمى رسانند))(ولا يقتلون النفس التى حرم اللّه الا بالحق).
از آيـه فـوق به خوبى استفاده مى شود كه تمام نفوس انسانى در اصل محترمندو ريختن خون آنها مـمـنـوع است ، مگر عواملى پيش آيد كه اين احترام ذاتى راتحت الشعاع قرار دهد و مجوز ريختن خون گردد.
8- : دامان عفتشان هرگز آلوده نمى شود ((و زنانمى كنند)) (ولا يزنون).
آنـهـا بر سر دوراهى كفر و ايمان ، ايمان را انتخاب مى كنند، و بر سر دوراهى امنيت و ناامنى جانه، امنيت ر، و بر سر دوراهى پاكى و آلودگى ، پاكى ر، آنهامحيطى خالى از هرگونه شرك و ناامنى و بى عفتى و ناپاكى با تلاش و كوشش خودفراهم مى سازند.
و در پـايـان آيـه براى تاكيد هر چه بيشتر اضافه مى كند: ((و هر كس يكى از اين امور را انجام دهد عقوبت و مجازاتش را خواهد ديد)) (ومن يفعل ذلك يلق اثاما).
(آيـه)ـاز آنجا كه اين سه گناه نهايت اهميت را دارد باز در اين آيه روى آن تكيه كرده ، مى گويد: كـسـانى كه مرتكب اين امور شوند ((عذاب آنها در قيامت مضاعف مى گردد، و با خوارى ، جاودانه در عذاب خواهند ماند)) (يضاعف له العذاب يوم القيمة ويخلد فيه مهانا).
مـنـظور از مضاعف شدن عذاب اين است كه بر هر يك از گناهان سه گانه كه درآيه قبل مذكور است مجازات جداگانه اى خواهد شد كه مجموعا عذاب مضاعف است.
از اين گذشته گاه يك گناه سرچشمه گناهان ديگر مى شود، مانند كفر كه سبب ترك واجبات و انجام محرمات مى گردد، و اين خود موجب مضاعف شدن مجازات الهى است.
(آيه)ـولى از آنجا كه قرآن مجيد هيچ گاه راه بازگشت را به روى مجرمان نمى بندد و گنهكاران را تشويق و دعوت به توبه مى كند، در اين آيه چنين مى گويد:((مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورنـد و عمل صالح انجام دهند كه خداوند(گناهان آنان را) به حسنات مبدل مى كند، و خداوند هـمـواره آمـرزنـده و مـهربان بوده است)) (الا من تاب وآمن وعمل عملا صالحا فاولئك يبدل اللّه سيئاتهم حسنات وكان اللّه غفورا رحيما).
تبديل سيئات به حسنات :.
در اينجا چند تفسير است كه همه مى تواند قابل قبول باشد:
1ـ هـنـگـامـى كـه انسان توبه مى كند و ايمان به خدا مى آورد، سيئات اعمالش در آينده تبديل به حسنات مى شود، اگر در گذشته مرتكب قتل نفس مى شد درآينده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاى آن مى گذارد.
2ـ ديـگر اين كه خداوند به لطف و كرم و فضل و انعامش بعد از توبه كردن سيئات اعمال او را محو مى كند، و به جاى آن حسنات مى نشاند.
3ـ سـومـين تفسير اين كه منظور از سيئات آثار سوئى است كه از آن بر روح وجان انسان نشسته ، هـنگامى كه توبه كند و ايمان آورد آن آثار سؤ از روح و جانش برچيده مى شود، و تبديل به آثار خير مى گردد.
(آيه)ـاين آيه در حقيقت چگونگى توبه صحيح را تشريح كرده ، مى گويد:((و كسى كه توبه كند و عـمـل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى كند)) و پاداش خود را از او مى گيرد (ومن تاب وعمل صالحا فانه يتوب الى اللّه متابا).
يـعـنى ، توبه و ترك گناه بايد تنها به خاطر زشتى گناه نباشد بلكه علاوه بر آن انگيزه اش خلوص نيت و بازگشت به سوى پروردگار باشد.
9- صفت برجسته عبادالرحمن احترام و حفظ حقوق ديگران است ((آنها كسانى هستند كـه هرگز شهادت به باطل نمى دهند)) (والذين لا يشهدون الزور) و در مجالس باطل نى حضور پيدا نمى كنند.
به اين ترتيب عبادالرحمن و بندگان خاص خدا نه شهادت به دروغ مى دهند،و نه در مجالس لهو وبـاطـل و گـنـاه حـضـور مى يابند، چرا كه حضور در اين مجالس علاوه بر امضاى گناه ، مقدمه آلودگى قلب و روح است.
10- داشتن هدف مثبت درزندگى است اشاره كـرده ، مـى گـويـد: ((و آنـها هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخوردكنند، بزرگوارانه از كنار آن مى گذرند)) (واذا مروا باللغو مروا كراما).
در حقيقت آنها نه در مجلس باطل حضور پيدا مى كنند و نه آلوده لغو وبيهودگى مى شوند.
11- داشتن چشم بين،و گوش شنوا به هـنـگـام بـرخـورد بـا آيـات پـروردگار است ، مى فرمايد: ((و آنها كسانى هستند كه هرگاه آيات پـروردگارشان به آنها يادآورى شود كر و كور روى آن نمى افتند))! (والذين اذا ذكروا بايات ربهم لم يخروا عليها صما وعميانا).
مسلما منظور اشاره به عمل كفار نيست ، چرا كه آنها به آيات الهى اصلااعتنايى ندارند، بلكه منظور گـروه مـنـافقان يا به ظاهر مسلمانان قشرى است كه چشم و گوش بسته بر آيات خدا مى افتند بى آنكه حقيقت آن را درك كنند، و در عمل از آن الهام گيرند.
(آيـه)ـيازدهمين ويژگى اين مؤمنان راستين آن است كه توجه خاصى به تربيت فرزند و خانواده خـويـش دارنـد و براى خود در برابر آنها مسؤوليت فوق العاده اى قائلند ((و آنها پيوسته (از درگاه خدا مى خواهند و) مى گويند:پروردگارا! از همسران و فرزندان ما كسانى قرار ده كه مايه روشنى چشم ما گردند))!(والذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا وذرياتنا قرة اعين).
بـديـهـى است منظور اين نيست كه تنها در گوشه اى بنشينند و دعا كنند، بلكه دعا دليل شوق و عشق درونيشان بر اين امر است ، و رمز تلاش و كوشش.
12- وصف برجسته اين بندگان خالص خدا كه از يك نظرمهمترين اين اوصاف اسـت ايـن كـه آنـهـا هرگز به اين قانع نيستند كه خود راه حق رابسپرند بلكه همتشان آن چنان والاست كه مى خواهند امام و پيشواى جمعيت مؤمنان باشند و ديگران را نيز به اين راه دعوت كنند.
آنـهـا چـون زاهـدان گـوشـه گـير و منزوى ، تنها گليم خويش را از آب بيرون نمى كشند، بلكه سعيشان اين است كه بگيرند غريق را!.
لـذا در پـايـان آيه مى فرمايد: آنها كسانى هستند كه مى گويند: ((پروردگارا! ما راامام و پيشواى پرهيزكاران قرار ده)) (واجعلنا للمتقين اماما).
آرى ! آنـهـا بـنـدگـان خاص رحمانند، و همان گونه كه رحمت عام خدا همگان رافرا مى گيرد، رحـمت اين بندگان خدا نيز از جهاتى عام است ، علم و فكر و بيان و قلم و مال و قدرتشان پيوسته در مسير هدايت خلق خدا كار مى كند آنها سرمشقهايى براى پرهيزكاران محسوب مى شوند.
(آيه)ـبعد از تكميل اين اوصاف دوازده گانه اشاره به اين بندگان خاص خدا با تمام اين ويژگيها كـرده ، و در يك جمع بندى كوتاه پاداش الهى آنان را چنين بيان مى كند: ((آنها كسانى هستند كه درجـات عـالـى بـهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مى شود)) (اولئك يجزون الغرفة بما صبروا).
((صـبـر)) وصـف تـازه اى نـيست بلكه ضامن اجراى تمام اوصاف گذشته است ودر اينجا مفهوم وسـيـعى دارد كه شكيبايى و استقامت در برابر مشكلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاى سركش و ايستادگى در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است.
سـپـس اضـافه مى كند: ((در آن غرفه هاى بهشتى با تحيت و سلام روبرومى شوند)) (ويلقون فيها تحية وسلا ما).
بهشتيان به يكديگر تحيت و سلام مى گويند و فرشتگان به آنه، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحيت مى گويد.
(آيـه)ـسپس براى تاكيد بيشتر مى فرمايد: ((جاودانه در آن خواهند ماند،چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زيبايى))؟ (خالدين فيها حسنت مستقراومقاما).
منبع : تفسیر نمونه . سوره فرقان