اولویت2
سلام.
امروز پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ خودتون رو بیاد بیارید.
قانون اولویت برای خیلی از قدیمی ترها جایگاه داشت. اما کم کم حذف شد و با حذف شدنش احترام ها کم شد.
مادربزرگم فرد اول زندگیش همسرش بود. اما بعد از اون دیگه ندیدم کسی بخاطر رعایت قانون احترام بذاره به همسرش.
تمام احترام ها با پایه ترس بود از ترس اینکه همسر داد و بیداد نکنه چشمی گفته میشد اما هرگز عشقی در کار نبود.
وقتی شروع کردم به انجام قانون، خیلی برام سخت بود که بپذیرم و برای انجامش جان به جان آفرین تسلیم میکردم.
اولین بار که چشم میخواستم بگم. که انهوو در حال قبض روح بودم.?
خلاصه با کلی غرور بلاخره گفتم :هرچی آقامون بگه. ?
دفعه بعد چشم هم گفتم.
و الان چند سالی هست که با افتخار همراهی میکنم.
اسب سرکش روانم باید رام میشد. به قول استادم استاد شجاعی باید اون وحشی درون رو کنترل میکردم.
نتیجه ای دیدن همسر تو زندگیم فوق العاده بود. آرامش و آسایش مثل سیل وارد زندگیم شد.
و یک شعار برای خودم قرار دادم. گفتم نگاه کن ببین خانمهای اطراف چکارهای میکنند تو اون کارها رو نکن.
مثلا ?
هدیه میبرن بدون هماهنگی با همسر?هرچی همسرم میگفت قبول کردم.
خورد کردن همسر جلوی بچه ها ?هرگز جلوی بچه هام دعوا نکردم.
تشکر نکردن از همسر ?تشکر کردن اومد تو برنامه ام.
غرزدن بابت وسایل خونه?سکوت و لذت از داشته ها.
آدم داغون با روحیه داغون تبدیل شد به یک فرد شادتر و آرامتر ?
#همسرانه
#اولویت