پساکرونا_دلنوشته
سلام به مسیولیت پذیرترین آدمها
فرق است بین انسان و آدم.
حتما طاقتتون طاق شده و دلتنگی تمام وجودتون رو گرفته. فشار دیوارهای اتاق و فشار سقف خانه از هرسمت، ندیدن آسمان و گل و درخت اونم تو بهاراز سمتی دیگر و ندیدن عزیزانمون وحتی مردم عادی از سویی دیگر .
واقعا چه نعمتهایی بودند که ما روزمره داشتیم و الان آرزو شده اند.
دیدن پرستارهای ایثار گر و کادر درمانی بطور کل انگیزه میدهد که باز خانه ماندن را ترک نکنم.
برای سونوگرافی ماه 4بارداری مجبور به مراجعه به بیمارستان شدم. بعد از حدود دو ماه خارج شدن از خانه. چقدر همه چیز عجیب بود. مخصوصا برای من که درکی از جامعه ای قرنطينه نداشتم.
از ماشین که پیاده شدم نگهبانان بیمارستان با نگاه توبیخی به استقبال من آمدند. و فریاد اینکه چرا اومدی در صورتشان بود.
بعد وارد ورودی بیمارستان شدم. باز فردی دم در با لحنی تند گفت تب سنجی شدید؟
گفتم نه.
اشاره کرد برم تو چادری که دم در بیمارستان بود. گفتم من دوماهه از خانه خارج نشدم. باردارم این کار باعث انتقال میشه.
با تشر گفت باید برید چک بشید و بعذ برید داخل بیمارستان.
گفتم اگر ناقل باشند چی؟ من اگر مجبور نبودم نمی اومدم.
لحنش تندتر شد که باید برید.
تو چادر سه نفر با لباسهای سرتاسر پوشیده، با ماسک و دستکش نشسته بودند.
بعد به من گفتند دستکشتون و ماسکتون رو بردارید برید داخل بيمارستان. ??
خیلی بهم برخورد گفتم. من دوماهه از منزل خارج نشدم بخاطر بارداری. حالا بدون تجهیزات وارد بیمارستان مرکز بیماری بشم؟
اونها هم با تندی گفتند بدون اینها بایذ برید.
وارد بیمارستان شدم خبری نبود خلوت و عجیب.
بالاخره رسیدم به سونوگرافی و آزمایشگاه.
برخورد ها عجیبتر شد. گفتم برای چی اومدم.
پرستار گفت دفترچه ات رو بذار روی میز و برو عقب بیایست.
خیلی بهم برخورد و ناراحت شدم. خیلی بی ادبانه و با حالت سرد صحبت کرد.
تو سونوگرافی پرستار شروع کرد به نصحیت که چرا بیرون اومدی؟ نسخه دکترم رو نشون دادم گفتم. من به انتخاب دکتر بیمارستان تون اینجا هستم. وگرنه دوماهه از منزل خارج نشدم.
یکم پرستاره مهربان شد و دیگه کسی تو اون بخش بیاحترامی نکرد.
قسمت آزمایشگاه هم که وارد شدم گفتم که بعد از دو ماه اومدم بیرون. اونجا هم مهربان شدند. ?
متوجه شدم که چقدر فشار روانی روی کادر درمان هست که از دیدن مراجعه کننده بهم میریزند. و برخودشون بسیار سرد و نامحترم که فردی که قرنطینه خانگی رو رها کرده تنبیه بشه و دیگه خانه رو ترک نکنه.
هم برای فرد خطرناک هست و هم برای امکان مختلف.
ناقلین سالم چه کردند با جهان! ☹️?
سلامتی 14 روز بعد از انتقال ویروس طبیعیه و تو اون 14 روز فرد با حضور در جامعه و مهمانی و… چه بر سر انتقال بیماری می آورند و آورده اند.
حالا اونهایی که سفر هم رفتند چطور باهاشون برخورد شده؟ چطور بهشون برنخورده؟
من با دو ساعت خروج از خانه انواع و اقسام بی احترامی ها رو دیدم. چطور آدمها خودخواهی را قورت میدهند که اینطور سرسخت و سفت میشوند؟
بعد که خانه برگشتم از شدت ناراحتی برخورد بیمارستان نیاز به ریکاوری خودم داشتم و باکمی فکر کردن خودم رو آروم کردم که چرا برخورد جایی مهم تو دنیا این شکلی بود؟
شاید بیخیالی زیادی عده ایی که نقل و انتقال ویروس رو انجام دادند.
شاید فشار و استرس کاری در محیطی آلوده.
شاید تنهایی و ندیدن خانواده هاشون
و شایدهای زیادی اومد تو ذهنم و آروم شدم.
دنیای عجیبی شده و واقعا مردم طی صرف چه زمانی به حالت عادی و روزمرگی دچار خواهند شد؟
باتوجه به فراموش کاری انسان. دیری نپاید.
خدایا چقدر موثر بودن سخت شده. حتی خانواده هم همراهت نمیشن.
و مدام درخواست دید و بازدید دارند. و مدام اعلام سلامتی میکنند. درحالی که صحبت از نقل و انتقال است. صحبت از ناقل سلامت است.
فشار عجیبی روی اقلیت، مراعات کننده شرایط هست.
خدایا نعمت ها را به ما برگردان. خطاهای ما را ببخش. ?❤️
دلتنگ نشانه ها و آیه های آفریده ات هستیم.
دلتنگ حضور و مهمانی و خرید و راه رفتن ساده زیر آسمانت هستیم.
یا کریم العفو