گفتگو با فرزند و نحوه به حرف اوری فرزند
به نام خداوند جان آفرین
گفتگوی زیر یک الگوی مناسب برای گفتگوی سالم و به حرف آوردن فرزند است .در این گفتگو شما به راحتی از موانع ارتباط فاصله دارید و به راحتی میتوانید بدون قضاوت با او گفتگو کنید . این نوع گفتگو را تمرین کنید تا ملکه ای ذهن شما شود .
والد: امروز مدرسه چه خبر بود ؟
فرزند :در حیاط مدرسه بازی کردیم .
والد: به به . چه خوب پس در مدرسه بازی کردید .
فرزند:بله ،ما سرسره بازی کردیم .
والد: سرسره بازی کردید؟
فرزند: بله ،من با فرزین بازی کردم.
والد : تو و فرزین سرسره بازی کردید؟
فرزند: بله ،ولی فرزین زیاد با من بازی نکرد .
والد : او با تو بازی نکرد ؟
فرزند: خیر ،او میخواست با علی بازی کند .
دقت کنید با این جوابهای کوتاه کودک را به راحتی تشویق به حرف زدن کرده اید . توجه داشته باشید که به احساسات او نیز دقت کنید .و در ادامه میتوانید جملاتی به آن اضافه کنید:
والد: مثل اینکه دوست نداری علی با فرزین بازی کند ؟
فرزند: او میخواست با علی بازی کند اما سرسره بازی ما تمام نشده بود .
والد: و تو از اینکه بازی را تمام نکرد ناراحت شددی ؟
فرزند: بله
-ممکن است مکالمه همین جا تمام شود . اگر فرزند مایل به ادامه دادن گفتگو بود با همین روش انعکاسی ادامه دهید و حتی میتوانید بعضی از جملات و احساسات اورا تعدیل و یا اصلاح کنید .مثلا :
فرزند: این فرزین دیوانه است .
دراین لحظه مراقب باشید نصحیت و پند ندهید ."نه تو نباید به دوستت دیوانه بگویی و غیره ” بهتر است مکالمه را اینگونه ادامه بدهید :
والد : فرزین نمی خواست سرسره بازی که تو دوست داشتی را ادامه بدهد ؟
فرزند:او واقعا دیوانه است. (خود را کنترل کنید)
والد:تو وقتی درباره فرزین صحبت میکنی ،عصبانی میشوی؟
فرزند»: بله .واقعا میخوام او از مدرسه ما برود .
ممکن است مکالمه همین جا تمام شود . اما اگر ادامه یافت به او کمک کنید درباره احساسی که دارد بیشتر فکر کند و ناراحتی خودرا بیرون بریزد . بیشتر انسانها نصحیت را دوست ندارند پس باید در مورد دیگران با جمله” بعضی از بچه ها ” حرف خودرا شروع کنید و انتقاد خود را متوجه دیگران کنید .
والد: بعضی از بچه ها وقتی کسی با آها بازی نکنند عصبانی و ناراحت میشوند .
فرزند: بله ،نیما امروز از دست ایمان خیلی عصبانی شد .
والد: (تکرار حرف فرزند) نیما از دست ایمان عصبانی شد؟
فرزند: نیما میخواست ماشین بازی کند اما ایمان میخواست لگو بازی کند.
والد: نیما می توانست با یک نفر دییگر بازی کند،بهتر نبود ؟
فرزند: درست است ، او هم بیرون آمد و با ما بازی کرد .
- با صحبت در مورد دیگران بطور غیر مستقیم به فرزندتان یاد می دهید تا درباره مشکل خود فکر کند و برای آن چاره ای بی اندیشد .خواندن کتاب و قصه گفتن هم موثر است .ضمن حرف زدن با کودک به او بفهمانید که احساساتش را درک میکند .
والد: به نظر میرسد که امروز خیلی به تو سخت گذشته است .
فرزند: نه زیاد اشکالی ندارد .
با این نوع گفتگو اعتماد به نفس فرزندتان بالا میرود و بهتر خواهد توانست مشکلات خودرا رفع کند .
منبع : ص126 تا 128 .کتاب فرزند دوم . نوشته دکتر مگ زوبیک . مترجم دکتر جواد میدانی