استادى در دانشگاه مى گفت كه در زمان پيامبر(ص) و امامان (ع) هيچ موقع در مسأله حجاب برخورد شديدى كه امروزه شاهد آن هستيم نمى شد فقط در حد ارشاد و امر به معروف و نهى از منكر بود و هيچ گونه بر خوردى همراه با دستگيرى نبود و حتى اصرارى هم به ارشاد نداشتند چون خ
استادى در دانشگاه مى گفت كه در زمان پيامبر(ص) و امامان (ع) هيچ موقع در مسأله حجاب برخورد شديدى كه امروزه شاهد آن هستيم نمى شد فقط در حد ارشاد و امر به معروف و نهى از منكر بود و هيچ گونه بر خوردى همراه با دستگيرى نبود و حتى اصرارى هم به ارشاد نداشتند چون خداوند وحى فرمودند كه بر تو تكليفى نيست فقط دعوت زبانى كافى است و اين خداوند است كه هر كس را بخواهيم هدايت و گمراه مى كنيم. حال نظر شما با اين تفاسير چيست؟ آيا با توجه به وضع موجود قابل تأمل نيست؟
دانشجوى عزيز، تلاش شما براى تشخيص عالمانه و صحيح احكام و مسائل دينى، ستودنى و قابل احترام است. در پاسخ به ايراداتى كه فرموديد توجه به مطالب ذيل مفيد مى باشند:
پوشش اسلامى از احكام ضرورى اسلام است و هيچ مسلمانى نمى تواند در آن ترديد كند، زيرا هم قرآن كريم بدان تصريح نموده و هم روايات فراوان بر وجوب آن دلالت دارد. از همين رو فقهاى شيعه و سنى به اتفاق به وجوب آن فتوا داده اند، همان گونه كه نماز و روزه و ساير معارف اسلامى، به دورانى خاص اختصاص ندارد دستور پوشش نيز چنين است و ادعاى عصرى بودن آن بى دليل و غير كارشناسانه مى نمايد، هر چند در زمان پيامبر (ص) و امام على (ع) زنان بدحجاب وجود داشته است اما قرآن با اين پديده برخورد كرده، به دنبال آن ديگر آنها نمى توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند، اين مطلب از آيات حجاب كه بر لزوم پوشش و پرهيز از تبرج، خودنمايى، تحرك و بى حجابى زمان جاهليت تأكيد مى نمايد، به خوبى قابل استفاده است:
1 « وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّهِ اْلأُولى اى زنان پيامبر در خانه هاى خود بمانيد و هم چون جاهليت نخستين در ميان مردم ظاهر نشويد. اندام و وسايل زينت خود را در معرض تماشاى ديگران قرار ندهيد.» (1)
مراد از جاهليت اولى همان جاهليتى است كه مقارن عصر پيامبر (ص) بوده و به طورى كه در تاريخ آمده آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند و دنباله روسرى خود را به پشت سر مى انداختند به گونه اى كه گلو و قسمتى از سينه و گردن بند و گوشواره آنان نمايان بود و به اين ترتيب قرآن همسران پيامبر را از اين گونه اعمال باز مى دارد. البته بدون شك اين حكم عام و تكيه آيات بر زنان پيامبر به عنوان تأكيد بيشتر است. (2)
2 « يا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ نَؤز ىِأكحَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ… اى پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو روسرى هاى بلند خود را بر خويش فرو افكنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند.» (3)
3 « وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ… به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را فرو گيرند و از نگاه به مردان نامحرم خوددارى كنند و دامان خود را حفظ نمايند و نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتا ظاهر است و اطراف روسرى هاى خود را بر سينه خود افكند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)» (4)
روايات كه دلالت بر وجوب حجاب دارد
در اين زمينه روايات متواترى وجود دارد كه در كتب حديثى شيعه از جمله وسائل الشيعه ذكر شده است كه برخى از اين روايات در ارتباط با تفسير آيات ذكر شده مى باشد و برخى هم حكم زنان سالخورده را در مورد حجاب بيان داشته و برخى در مورد اِماء و كنيز وارد شده است و بعضى نيز زمان وجوب حجاب را بيان مى دارد. در كل اصل وجوب حجاب را مسأله مسلم و ضرورى دانسته، به شرايط، خصوصيات، زمان و استثنائات آن پرداخته است، به طور نمونه به موارد از آنها اشاره مى نماييم:
1 در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «كل آيته فى القرآن فيها ذكر الفروج فهى من الزنا إلا هذه الآيته [و يحفظن فروجهن] فإنها من النظر هر آيه كه در قرآن مجيد سخن از حفظ فروج به ميان مى آورد منظور حفظ كردن از زنا است جز اين آيه كه مراد از آن، حفظ كردن از نگاه ديگران مى باشد.» (5)
2 فضيل بن يسار مى گويد: «سألت ابا عبدالله (ع) عن الذراعين من المرائته، هما من الذينته التى قال الله: «و لا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن»؟ قال: نعم و ما دون الخمار من الزينته و ما دون السوارين از امام صادق (ع) سؤال كردم آيا دو تا ذراع زن از مارد زينت است كه خداوند مى فرمايد: براى غير شوهر نشان داده نشود؟» فرمود: بلى ونيز سر و موهاى سر و گردن و مقدارى از سينه كه با روسرى پوشانده مى شود هم از زينت است و نيز آن چه زير دستبند و بالاتر است هم از زينت (مراد محل زينت است) است و براى غير محارم نمى تواند نشان بدهد.» (6)
3 روايات كه اصل حجاب را مسلم گرفته و زمان آن را مطرح مى سازد:
الف. محمد بن مسلم از امام محمد باقر (ع) روايت مى كند: «لا يصلح للجاريته إذا حاضت إلا أن تختمر دختر زمانى كه به حد بلوغ شرعى رسيد، بايد روسرى داشته باشد.» (7)
ب. از امام هشتم (ع) روايت شده است: «لا تفطى المرأئته رأسها من الفلام حتى يبلغ الفلام پسر وقتى به حد بلوغ رسيد زن بايد حجاب را رعايت كرده و سر خود را از وى بپوشاند.» (8)
بنابراين بر لزوم حجاب علاوه بر ضرورت و كاركردهاى فردى و اجتماعى آن، آيات و روايات فراوانى دلالت دارد. و اصولا پوشش امر غريزى و فطرى براى بشر است و كاوش هاى باستان شناسى نشان مى دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسأله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند. با اين حال، موارد برخورد پيامبر با بدحجابى به دست نيامد و به طور كلى جزئيات دقيق زندگى عصر پيامبر روشن نيست.
هرچند در زمان پيامبر و امام على (ع) زنان بد و بى حجاب وجود داشته است اما اين بدين معنا نيست كه آنها ميتوانستند هر جور كه دلشان ميخواست در اجتماع ظاهر شوند اثبات اين مدعا مشكل است چونكه كسانى كه در قلمرو حكومت اسلامى زندگى ميكردند قوانين اسلامى را به ظاهر رعايت ميكردند حتى اقليتهاى مذهبى نيز موظف به رعايت مقررات اسلامى در جامعه اسلامى بودهاند و اين مطلب در كتب فقهى آمده است آنچه كه در زمان پيامبر اسلام (ص) معمول بوده حجاب نداشتن كنيزگان بوده است آن هم در حدسرو گردن لذا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شده كه حجاب اسلامى را كاملاً رعايت كنند تا از كنيزگان شناخته شوند
بر اين اساس ادعاى اينكه حجاب در زمان پيامبر مكرم اسلام صلوات الله عليه الزامى نبود حرفى بدون دليل و منطق بوده و دلايل قرانى و روايى خلاف آن را ثابت مى كند.
نظام جمهورى اسلامى با هدف حاكميت احكام و ارزشهاى اسلامى در جامعه شكل گرفت و راى مردم به نظام جمهورى اسلامى بيانگر خواست آنان در پذيرش ارزشها و اصول اسلامى و اجراى آن در كشور و عرصه اجتماع بوده و مردم با آگاهى كامل نظا م جهورى اسلامى را برگزيدند و از آنجا كه حجاب به عنوان يكى از احكام و دستورات اجتماعى اسلام نقش مهمى در حفظ سلامت جامعه و حريم خانواده و جلوگيرى از مفاسد داشته و كوتاهى و بى توجهى به آن اثرات نامطلوب و زيانبارى براى جامعه دارد، چيزى كه متاسفانه امروز در جامعه كم و بيش شاهد آن هستيم، حكومت اسلامى وظيفه دارد زمينه ها وشرايط لازم را براى رعايت اين حكم الهى فراهم كند و با متخلفان برخورد نمايد و مقابله با بى حجابى و دستور به رعايت آن هر چند نوعى محدود كردن آزادى تلقى مى گردد اما اين در حقيقت محدود كردن آزاديهاى مخربى است كه بنيان جامعه و خانواده را سست نموده و سلامت جامعه را به خطر مى اندازند و نتيجه آن بدست آوردن آزاديهاى مطلوبتر و امنيت و آسايش افراد جامعه خواهد بود همانند محدوديت در استفاده از بعضى از غذاها براى حفظ سلامت جسم، آيا هيچ منطقى مى پذيرد كه تحت عنوان آزادى استفاده از هر نوع غذا، سلامت مجموعه بدن رابه دليل استفاده از برخى از غذاهايى كه براى بدن ضرر دارد، به خطر بيندازيم؟ علاوه برخى از احكام شرعى هست كه اگر كسى انجام نداد ضررش بيشتر متوجه خودش مى شود مثل ترك نماز در اينجا اجبار مطلوب نيست اما برخى ديگر مانند رعايت نكردن حجاب موجب فساد جامعه مى شود در اين جا حكومت اسلامى نمى تواند كوتاه بيايد بلكه بايد افراد متخلف را مجبور به رعايت مقررات نمايد زيرا از آن جا كه انسان يك موجود اجتماعى است جامعه بزرگى كه در آن زندگى مىكند از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مىشود پاكى جامعه به پاكى او كمك مىكند و آلودگى آن به آلودگيش روى همين اصل در اسلام با هر كاريكه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند شديدا مبارزه شده است چرا كه گناه همانند آتش است هنگامى كه در نقطهاى از جامعه اين آتش روشن شود بايد سعى و تلاش كرد كه آتش خاموش يا حداقل محاصره گردد اما اگر به آتش دامن زنيم و آن ار از نقطهاى به نقطه ديگر ببريم حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسى قادر بر كنترل آن نخواهد بود و از اين گذشته عظمت گناه در نظر عامه مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگيها خود سد بزرگى در برابر فساد است اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع اين سد را مىشكند گناه را كوچك مىكند و آلودگى به آن را ساده مىنمايد.
لذا حكومت اسلامى موظف است جلو منكرات را بگيرد و اين به معناى اجبار به حجاب نيست بلكه نوعى واكسينه كردن جامعه در مقابل بيماريهاى روانى است و در جامعه اسلامى احاد محروم وظيفه دارند به بهداشت روانى و سلامت روحانى توجه كنند واين همان امر به معروف و نهى از منكر و نظارت ملى است. و حاكمان اسلامى موظفند عوامل مزاحم رشد فضائل انسانى را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازى براى سلامت روانى جامعه است.
و در حكومت پيامبر (ص) و امام على (ع) نيز چنين بوده است پوشش اسلامى يك حكم شرعى است و زنان مسلمان ومتعهد بدستورات دين همواره ودر سخت ترين شرائط هم به پوشش خود اهتمام داشته واين دستور نجات بخش رامراعات مى كردند، با پيروزى انقلاب اسلامى طبعاٌ انتظار بود كه اين حكم الهى بهتر رعايت شود وبصورت خواست عمومى مطرح بود زيرا حكومت طاغوتى ساقط شده بود وموانع دين دارى از بين رفته بود ومردم مى خواستند نتيجه انقلاب خود را كه پياده شدن احكام اسلام بود، با چشم خود ببينند.
بد حجابى هم از نظر آموزه هاى اسلامى و هم از نظر قوانين موضوعه و قانون مجازات اسلامى، به عنوان گناه و يك جرم اجتماعى است كه براى مرتكبين آن مجازات مشخص گرديده است.
-
پى نوشت ها:
1 احزاب، آيه. 2
33 مكارم شيرازى، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، ج. 3
14 احزاب، آيه. 4
59 نور، آيه. 5
31 بحارالانوار، ج 97، ص. 6
33 وسائل الشيعه، حر عاملى، بيروت، دار احياء التراث، ج 14، ب 109، ح 1، ص. 7
145 وسائل الشيعه، ج 14، باب 126، ح 1، ص. 8
168 همان، ح. 4