بررسی آثار رضا امیرخانی1
مردی اردیبهشت ماهی که در سال 52 دیده به جهان گشود .درفضای پرهیجان انقلاب رشد یافت و به نقل از خودش بوسیدن دست امام خمینی ره از افتخارات سال 61 اومحسوب می شود .
سال 62 درِمرکز آموزش تیز هوش علامه حلّی به رویش باز شد .سپس در گروه سه نفری به سرپرستی یک مهندس جوان از جنگ برگرشته مشغول ساخت هواپیمای یک نفره غدیر-24 شد . سال 69چهارمین جشنواره خوارزمی گوی رقابت را از همه ربودو نفراول جشنواره شد .
در همین سال دست به آفرینش شخصیت ارمیا زد .این آفرینش همچون تمام آفرینش ها تعجب همگان را برانگیخت .نثرزیبای این رمان حاصل چهارسال مطالعه و تحقیق امیرخانی بوده است. روزهای آخر جنگ تحمیلی به زیبایی در آن خلق شده است ،گویی خواننده چاره ایی جز پرواز در آسمان جبهه را ندارد.
او به غیر از پرواز روح در آسمان ادبیات به پرواز در آسمان آبی هم پرداخت ودرسال71 جوان ترین خلبان شخصی کشور شد.
کمی بعد عضو هیئت مدیره مدرسه خصوصی هواپیمایان شد که تا سال73 ادامه داشت .همزمان در هیات تحریریه نشریه ی روایت که مخصوص دانش آموزان و فارغ التحصیلان استعدادهای درخشان بود همکاری کرد .
او در در دو دوره شب های شعر انقلاب علامه حلّی شرکت داشت .
ارمیا درسال 72 منتشرشد که 25بار تجدید چاپ وبه زبانهای اردو و ترکی نیز ترجمه شده است .
نام کتاب با شخصیت اصلی کتاب هماهنگ است جوانی که همراه دوستش مصطفی آخرین روزهای جنگ را سپری میکند وشهیدشدن مصطفی باعث حیرانی ارمیا میشود واین حیرانی او را به جنگل های شمال میکشاند .او از نحوه زندگی مردم در تهران حیرت زده است و پناهگاهی جز جنگل های شمال نمیابد .عجب شوریدگی در ارمیا موج میزند .
ارمیا همچون ماهی حلال گوشتی به خود می پیچد و این مضمون در آخرکتاب هنگامی که خبرفوت امام خمینی ره را میشنود بیشتر مشهود است .امیرخانی با خلق ارمیا بسیارعالی ذهن ما دهه ای شصتی ها را با خود به آن زمان میبرد .
این اثر باوجود اینکه اولین رمان امیرخانی است اما توجه منتقدان را به خود جلب میکند .پرویز شیشه گران ،مصطفی جمشیدی و برخی دیگر از قلمزنان این عرصه در نشریات و پایگاههای الکترونیکی به نقد و تحلیل این اثر پرداخته اند .خانم سهیلا عبدالحسینی در کتاب “از نگاه آینه ” این رمان را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است .
رمضان یا حقی در نقدی با عنوان “ماهی و دریا :نقدی بر رمان ارمیا “در ماهنامه ی (کتاب ماه ادبیات)به بررسی و تحلیل این اثر پرداخته است .
یا حقی اینگونه می نویسد:ارمیا گاهی خواننده را چنان با خود همراه میکند که اشک اورا در می آورد .ارمیا قدم به قدم ،خواننده را با خود همراه و اورا در تجربه های خود شریک میکند .اما ارمیا ایرادهایی هم دارد . در این رمان می توان ،گسستگی بین استادان و داستان نویسی کشور با نسل جوان را دید .در آن تجریبات سالها داستان نویسی در ایران خبری نیست .امیرخانی ذوق خوبی در انتخاب سوژه هایش دارد و مضمون جدیدی را برای رمان ها و داستان هایش انتخاب میکند .
یا حقی معتقد است که امیرخانی در چندجای داستان قاعده ها و قوانین واقع گرایی را رعایت نمی کند و حوادث ناگهانی و اتفاقی رخ میدهد .مثلا :خمپاره ای که درسنگر منفجر میشود و ارمیا زخمی سطحی برمیدارد با واقعیت هم خوانی ندارد .دومین صحنه ای غیر واقعی تشنج ارمیا در رستوران هنگام دیدن کاسه آبگوشت با تصور مصطفی و حرکات غیر عادی اش و خارج شدن کف از دهانش .درحالیکه درهنگام شهید شدن مصطفی ، ارمیا دچار تشنج نشده است . سومین صحنه غیر واقعی جاییست که رییس معدنچیان پیچ رادیو رابرای اولین بارمی چرخاند و از رادیو خبر فوت امام خمینی ره بلافاصله پخش میشود .از نظر یاحقی پرداخت داستان امیرخانی باهم همخوانی ندارد زیرا در آخرداستان موضوع امام خمینی ره مطرح میشود که نقطه اوج داستان است در صورتیکه قبل تر نامی از امام آورده نشده است .
پرداخت داستانی
در قسمتی از کتاب ارمیا از برخورد خود با صاحب رستوران راضی است.علت این رضایت چیست؟صاحب رستوران که بی احترامی نمیکند ،پس چرا ارمیا از فشردن گلوی آن راضی است.این اولیت بار است که ارمیا از رفتار خود راضی است.چرا رزمنده ای که عاشق شهادت است و در فراغ دوست شهیدش میسوزد چنین رفتاری دارد؟
توکل پدر ارمیا با کراوات زدنش هم خوانی ندارد . او مدام راضی به رضای خداست اما ارمیا سر ناسازگاری برداشته است وبه همه چیز اعتراض دارد.
ارمیا اصول اصلی عشق را که تسلیم در برابر معشوق است را نادیده گرفته است.
یا حقی در ادامه دخالت نویسنده در جای جای رمان را نقد کرده است و عقیده دارند که نویسنده باید بی طرف مینوشت .
مثلا در صفحه 41:نویسنده با سوال مستقیم خواننده را مورد خطاب قرار میدهد ” چه کسی می فهمید سربند یا زهرا یعنی چی؟”
صفحه 126:"برای ما و شما که احتمالا همیشه جزء تماشاگران هستیم …"دراین جمله نویسنده باز خواننده را خطاب قرارداده است.
خواننده باید بی طرف باشد وبا هنر نویسندگی که دارد نظر خود را به خواننده القا کند.
یا حقی به زاویه دید امیرخانی هم پرداخته است :
رمان ارمیا با زاویه دید دانای کل نا محدود روایت میشود ،یعنی راوی برای نوشته خود محدودیتی نمیشناسد و به هرجایی می خواهد و با هرکسی که می خواهد همراه می شود.اما آیا این زاویه دید برای رمان کم حجم ارمیا مناسب است ؟
ارمیا بیشتر حجم رمان را به خود اختصاص داده و بقیه شخصیتهای داستان سطحی هستند .برای همین اگر فقط دیدسوم شخص در داستان رعایت می شد داستان زیباتر می شد.
قسمت زیبایی از کتاب :
ترسی ندارد ،من مثل ناموسم ،چشمم به اش هست .
خندیدم ،معلوم نبود ناموس خودرا میگفت یا نا موس مردم را !
وقتی رفیق آدم چیزی از آدم خواست .لطفش به این است که بی حکمت و بی پرس و جو بدهی .اگر حکمتش را بدانی که بخاطر حکمت داده ایی ،نه بخاطر لوطی گری –تنها چیزی که حدندارد،رفاقته!
مملکت ما از دیار کفر پلیدتراست !دست کم کفرستان قاعده ای آزادی هست که هرکسی آنطور که خواست زندگی کند . اما در اینجا اجبار است که آنطور که دیگران می خواهند ،زندگی کنیم .
تیراژ این کتاب نزدیک به 100 هزارنسخه رسیده و چاپ چهلم آن در بازار موجود است .
از یک نویسنده 26ساله تقریبا بعید است که بتواند هم اول شخص و هم سوم شخص داستان را نقل کند.
این رمان درسال 79جز سه کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات انتخاب شد و تقدیر ویژه دومین جشنواره مهر را از آنِ خود کرد .
۴ فصل اول داستان بیشتر به معرفی شخصیت های داستان ،فضا و پیش زمینه ذهنی از خانواده فتاح می پردازد.
من تو کتاب جمله های قشنگ و جالبی دیدم که و فکر میکنم که باید به آن فکر کرد. مثل:
*عاشقی که هنوز غسل نکرده باشه .حکماً عاشقه .نفسشم تبرکه….یا علی مددی!*
*تنها بنایی که اگه بلرزه محکمتر میشود دل است!دل آدمی زاد.باید مثل انار چلاندش ،تا شیره اش در بیاید…حکماً شیره اش هم مطبوع است .*
درهرجا که هستید’ وبا هرچه که دراختیار دارید’ کاری بکنید.