بیشعوری بس است دیگر 2
برگرفته از کتاب (بیشعوری بس است دیگر)صفحه60.
یکی از ویژگیهای بیشعورها:
مراقبت خواهی:
همیشه باید یک عده مثل نوکر ,از بیشعور مراقبت کنند.
فرقی نمیکند که مادرشان باشد یا زیردستشان.
درعالم تجارت ,مدیرانی وجوددارند که به نظرشان دیگران فقط به درد تاییدشان میخورند.
بیشعورها اعتقاد دارند که تمام آدمهای کره خاکی وظیفه دارند که خواسته های آنها را برآورده کنند.
درکاردیگران دخالت میکنند.
از اینکه دیگران به فکرخودشان باشند,ناراحت میشوند.
از مشکلات دیگران خوشحال میشوند,چون دراین جور وقتها توجیهی برای اشتباهاتشان پیدا میکنند.
از دیگران انتظار دارند که خواسته هایشان را پیش بینی کنند.
سعی دارند به دیگران بفهمانند به شان بدهکارند.
طوری با دیگران رفتار میکنند که بعدش هرگز ازشان چیزی نخواهند.
اعتماد به نفس:
بیشعورها با شگرد خاصی از زیر کار درمیروند.
روان پزشکی به نام چارلز کامبربوند میگوید:
میزان اعتماد به نفس بیشعورها غیر قابل تصور است.اگه ملکه انگلستان از زندان بازدیذ کند و دراین میون به سلول یه بیشعور نزدیک بشه,اون مطمین میشه که ملکه فقط به دیدار اون اومده.)
بیشعورها:
از خود متشکرند.
مطمین هستند که همه میخواهند از نظراتشان درمورد همه چیز استفاده کنند.
احساس میکنند که خدا ازشان خواسته هرکس را که عقیده یی خلاف انها دارد مجازات کنند.
در ولخرجی پول دیگران خبره اند.
به خودشان تلقین کرده اند که هیجوقت اشتباه نکرده اند.
همیشه کسی را دارند که تقصیراتشان را گردنش بیاندازند.
انتظار صددرصد تمجیدو افرین دارند.اگر لااقل پرستیده نمیشوند.
اعتماد به نفسشان را با نفی و به سخره گرفتن دیگران تقویت میکنند.