حضرت زینب س مگر بعد از اربعین به مدینه نرفتند ،چرا مرقدشون در شام است ؟
پاسخ: از قديم الايام سه مكان به عنوان قبر مطهر اين بانوى بزرگوار مطرح است و هركدام نيز طرفدارانى دارد.
1- قبرى كه در شهرك زينبيه امروز در نزديكى دمشق، پايتخت فعلى كشور سوريه وجود دارد. علماى قديم از اين مكان (شهرك زينبيه) به «غوطه» يا «راويه» تعبير آوردهاند. زائران ايرانى كه جهت زيارت به سوريه مىروند، اين مكان را زيارت مىكنند.
2- محلى كه در شهر قاهره پايتخت مصر به نام «زينبيه» مشهور است.
3- شهر مدينه نيز به عنوان محل دفن حضرت زينب عليها السلام معرفى شده است، گرچه در مدينه النبى محلى به اين نام مثل دمشق و قاهره وجود ندارد.
براى هر يك از اين احتمالات مىتوان چند نفر از علماء را نام برد. تعدادى از عالمان مصرى مثل قاضى شبراوى شافعى (الاتحاف بحب الاشرف، الشيخ عبدالله بن محمد الشبراوى، ص 93).، شبلنجى و شيخ حسن عدوى خمراوى (نورالابصار، شبلنجى، ص 183. الطبقات الكبرى المسماه بلواقح الانوار، شعرانى، ج 1 ص 27. مشارق الانوار فى فوز اهل الاعتبار، الشيخ حسن العدوى الخمراوى، قاهره، 1285 ه. ق.، ص 156،) و عده ديگرى از علماى مصرى كه ظاهرا يا از عرفا و يا شافعى و از محبين و علاقمندان اهلبيتبودهاند معتقدند كه حضرت زينب عليها السلام، در مصر مدفون شده است.
مرحوم شيخ جعفر نقدى مؤلف كتاب «زينب الكبرى عليها السلام» و نسابه عبيدلى نواده امام سجاد عليه السلام در كتاب اخبار الزينبات (اخبار الزينبات، نسابه عبيدلى، ص 125- 122) نيز اين احتمال را تقويت كردهاند. در محافل علمى مانيز بعضى از بزرگان مثل مرحوم آيت الله العظمى مرعشى نجفى متمايل به مصر است.
مرحوم حاج شيخ عباس قمى به نقل از استاد خودش مرحوم محدث نورى (هديه الزائرين و بهجه الناظرين، حاج شيخ عباس قمى، ص 353)، محمد حسن خان در خيرات حسان) خيرات حسان، محمد حسن خان، سنه 1304 ه.، ج 2، ص 29،) سيد حسن صدر در نزهه اهل الحرمين (نزهه اهل الحرمين، السيد حسن الصدر، ط مطبعه سرفراز المليه فى لكنهو الهند، 1354 ه. ص 39) و محقق و نويسنده بزرگ، محمد حسنين سابقى در كتاب مرقد العقيله زينب عليها السلام احتمال شام را تقويت كردهاند. محقق اخير با روشى عالمانه احتمال مصر را رد كرده و با قرائن و شواهدى اثبات كرده است كه حضرت زينب كبرى عليها السلام در شام دفن شده است.
از ميان كسانى كه معتقدند اين بانوى گرامى در مدينه مدفون است، مىتوان مرحوم بيرجندى مؤلف كتاب كبريت الاحمر، عباسقلى خان سپهر مؤلف كتاب الطراز المذهب) الطراز المذهب، ص 485)، كه در تكميل «ناسخ التواريخ» بوده ويك جلد آن مربوط به حضرت زينب عليها السلام است و مرحوم سيد محسن امين در اعيان الشيعه (اعيان الشيعه، سيد محسن امين، چاپ بيروت، 10 جلدى، ج 7، صص 137- 141) را نام برد.
براى هر يك از اين سه احتمال دلائلى ذكرشده است كه پس از بيان هر يك، به نقد و بررسى آنها خواهيم پرداخت.
الف: احتمال مصر
براى اين احتمال دليل زير بيان شده است:
نسابه عبيدلى در كتاب «اخبار الزينبات» 6 روايت نقل كرده است كه بر اساس مضمون آنها بايد حضرت زينب عليها السلام درمصر دفن شده باشد، ما براى جلوگيرى از طولانى شدن كلام روايات را ذكر نمى كنيم. (اخبار الزينبات، نسابه عبيدلى، صص 115- 122).
نقد و بررسى
اين روايات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نيست. محمد حسنين سابقى نويسنده كتاب مرقد العقيله زينب عليها السلام اشكالاتى را براين احاديث وارد كرده است كه به اختصار بيان مىگردد:
بررسى روايات از نظر سند
1- اكثر راويانى كه عبيدلى اين روايات را از آنان نقل كرده است، مجهول هستند و پس از بررسى و تتبع فراوان در كتب رجال وتراجم و نسب هيچ اثرى از آنان به دست نياورديم. اينان عبارتند از:
زهران بن مالك- عبدالله بن عبدالرحمن العتبى- على بن احمد الباهلى- قاسم بن عبدالرزاق- محمد بن عبدالله- على بن محمد بن عبدالله- عسامه المعافرى- عبدالملك بن سعيد الانصارى- وهب بن سعيد الاوسى- اسماعيل بن محمد البصرى- حمزه المكفوف.
با آنكه سيوطى شرح حال تابعان و محدثان و راويان و مورخان قديم و جديد مصر را نوشته است، اما شرح حال هيچكدام از اين چند نفر كه ياد كرديم در كتاب وى نيامده است. و چون وضع اينان بر ما مجهول است، طبعا روايتشان نيز فاقد اعتبار خواهد بود. از اين گذشته سند روايت دوم به مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت زبيرى (متوفى 233) مىرسد كه از يك خانواده مخالف و دشمن سرسخت اهل بيتبوده و دشمنى اين خانواده با على عليه السلام و خاندان او در ميان مورخان و دانشمندان ما مشهور و امر مسلمى است، بنابر اين روايت چنين شخصى نمىتواند قابل اعتماد و استناد باشد.
بررسى مفاد روايات
مفاد اين روايات نيز خالى از تناقض و اشكال تاريخى نيست. مثلا روايت مصعب حاكى از اين است كه عبدالله بن زبير در مكه قيام كرد و مردم را به خونخواهى حسين عليه السلام دعوت نمود. در حالى كه دعوت وى به خونخواهى حسين عليه السلام در هيچ يك از تواريخ نقل نشده است، بلكه آنچه مسلم است اين است كه عبدالله بن زبير مردم را به خلافتخود دعوت كرد.
از طرف ديگر، پس از حادثه كربلا يزيد در مدينه چندان نفوذ و قدرتى نداشت كه بتواند حضرت زينب عليها السلام را مجبور به هجرت از اين شهر بكند، بلكه بر عكس پس از فاجعه كربلا و رسوا شدن حكومتيزيد، وى از آزار و اذيتخاندان امام حسين عليه السلام پرهيز مىكرد تا اسباب بدنامى بيشترى فراهم نشود. چنانكه در جريان شورش مردم مدينه على بن الحسين عليهما السلام و خاندان علوى از تعرض مصون ماندند.
علاوه بر اينها چند تناقض ديگر نيز در اين روايات به چشم مىخورد كه نشان مىدهد احتمالا جعل و تحريف در اين روايات وجود دارد از آن جمله:
1 روايت اول حاكى است كه حضرت زينب قسم ياد كرد مدينه را ترك نكند ولى روايات ديگر مىگويد: او از مدينه هجرت كرد و به مصر رفت يعنى سوگند خود را نقض كرد. آيا اين معنى از حضرت زينب باور كردنى است؟
2 روايت دوم حاكى است كه حضرت زينب عليها السلام چند روز به آخر ذيحجه مانده وارد مصر شد و روايت پنجم مىگويد: حضرت زينب عليها السلام پس از يازده ماه و پانزده روز اقامت در مصر درگذشت. بر اين اساس وفات آن بانوى بزرگ بايد در ذيقعده سال بعد رخ داده باشد در حالى كه روايتششم حاكى است كه او در رجب سال 62 وفات يافته است و با هم سازگار نيستند. و چندين تناقض ديگر كه به جهت اختصار بيان نمى شود.
زينب مدفون در مصر كيست؟
اكنون اين پرسش پيش مىآيد كه اگر حضرت زينب عليها السلام دختر على عليه السلام در مصر دفن نشده است پس قبرى كه در محله «قناطر السباع» قاهره است متعلق به كيست؟ در پاسخ به اين پرسش بايد يادآورى كنيم كه از بررسى و تتبع در تاريخ روشن مىگردد كه زينبى كه در مصر (قاهره) دفن شده است، زينب بنتيحيى المتوج بن الحسن الانور بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب است. ولى از آنجا كه ذهن انسان با شنيدن نام مشترك بين چند نفر، متوجه مشهورترين آنها مىگردد، بسيارى از مردم تصور كردهاند كه اين همان زينب مشهور يعنى زينب دختر على بن ابىطالب عليهما السلام است (اعيان الشيعه، ج 7، ص 142) در حالى كه اين تصور كاملا بىاساس است. البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنانكه امامان ما را پسر پيغمبر مىخوانند. بنابراين اگر زينب بنتيحيى را زينب بنت على عليهما السلام بخوانند، هيچ اشكالى نخواهد داشت.
ب: احتمال مدينه
علامه فقيد سيد محسن امين معتقد است كه حضرت زينب عليها السلام در مدينه دفن شده است و براى اين مطلب دليل مىآورد كه:
بازگشتحضرت زينب عليها السلام پس از فاجعه كربلا به مدينه، قطعى و مسلم است اما خروج مجدد او از اين شهر ثابت نشده است، بنابراين بايد گفت: در مدينه وفات يافته و در همانجا دفن شده است، گرچه تاريخ وفات و محل دفنش دقيقا روشن نباشد.
اين دليل در واقع نوعى استصحاب است كه مرحوم امين به آن استناد كرده است.
نقد و بررسى
البته مقام علمى و تحقيقات و مطالعات ارزنده تاريخى علامه امين بر اهل فضل و مطالعه پوشيده نيست اما برخى از صاحب نظران، نظريه معظم له را نمىپذيرند و معتقدند كه:
گرچه دفن حضرت زينب عليها السلام در مدينه (بقيع) يك امر ممكن و كاملا طبيعى است زيرا قبر برادرش امام حسن عليه السلام و بسيارى از بزرگان بنى هاشم در اين قبرستان قراردارد كه خصوصيات و تفصيل آنها در كتب مربوط بيان شده است، اما بايد توجه داشت كه اگر او در اين قبرستان دفن شده بود، طبعا قبرش با توجه به شخصيت و عظمت مقامش مشخص مىشد.
در حالى كه در هيچ يك از كتب مربوط به تاريخ مدينه و مزارات اين شهر نامى از محل قبر او به ميان نيامده است، با اين كه نام زنانى همچون «ام البنين» كه در بقيع دفن شدهاند در كتابهايى مانند وفاء الوفاء منعكس شده است.
مسعودى در شرح حال امام حسن مجتبى عليه السلام مىنويسد: «حسن بن على در كنار قبر مادرش فاطمه عليها السلام به خاك سپرده شدو در اين قبرستان تا اينزمان سنگى است كه نام مادرش روى آن نوشته شد است. (التنبيه و الاشراف، ص 260، چاپ مصر).
و اين نشان مىدهد كه قبر آن بزرگواران در قرن چهارم يعنى تا زمان مسعودى مشخص بوده است، و اگر قبر حضرت زينب عليها السلام در اين قبرستان قرار داشت، نام او هم حداقل تا زمان مسعودى روى قبر نوشته مىشد. چنانكه قبر همسرش عبدالله بن جعفر در همان قبرستان مشخص است، بنابراين چگونه ممكن است قبر حضرت زينب در بقيع باشد، اما هيچ نشانى از آن نباشد، و در هيچ تاريخى ياد نشده باشد؟
از طرف ديگر موضوعات تاريخى جاى اعمال استصحاب نيست كه بگوييم: بازگشتحضرت زينب عليها السلام به مدينه قطعى است، اما خروج او از اين شهر ثابت نشده است، پس در همان شهر و همانجا به خاك سپرده شده است. (مرقد العقيله زينب، محمد حسنين السابقى، ص 103)
ج: احتمال شام
طرفداران اين نظريه مىگويند: در مدينه قحطى و دست تنگى شديدى به وجود آمد. عبدالله جعفر تصميم گرفتبا همسر خود حضرت زينب عليها السلام به شام كه مقدارى زمين زراعتى داشتسفركند. پس از مسافرت به شام حضرت زينب عليها السلام در همانجا درگذشت) خيرات حسان، محمد حسن خان، ص 29، هديه الزائرين و بهجه الناظرين، حاج شيخ عباس قمى، ص 353 نزهه اهل الحرمين، سيد حسن صدر، ص 39).
نقد و بررسى
1- اينكه گفته شده است كه عبدالله بن جعفر در حومه دمشق مزرعه و قريه داشته و همراه همسرش جهتسركشى يا بهره بردارى از آنها رفته بوده و در اين سفر حضرت زينب عليها السلام درگذشته است مطلب بىاساسى است. در هيچ يك از كتب تاريخى از چنين مزرعهاى اسمى به ميان نيامده و اصولا چون عبدالله فرد بخشندهاى بوده هرگز مال و ثروت در دست او دوام نمىآورده است، بنابراين چگونه ممكن است داراى چنين مزرعه و قريهاى بوده باشد؟
2- اگر فرضا عبدالله بن جعفر چنين مزرعهاى داشته، ممكن بود شخصا براى رسيدگى به وضع آن به شام برود و ديگر نيازى به بردن همسر و ديگر اعضاى خانواده خود كه مستلزم هزينه زيادى بود، نداشت.
3- مدينه از شهرهاى مهمى است كه مثل بسيارى از شهرهاى مهم دنيا براى آن تاريخهاى متعددى نوشتهاند. بعضى از اين كتابها به حوادث مهمى كه در مدينه اتفاق افتاده مثل زلزله، آتش گرفتن حرم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، وزيدن باد سرخ و… پرداختهاند. اگر چنان قحطى و گرسنگى در آن سال در مدينه اتفاق افتاده بود، قطعا در اين كتابهاى تاريخى درباره آن بحث مىشد، در حالى كه چنين چيزى مطرح نشده است.
نتيجه بحث
پس از بررسى سه احتمال در مورد محل دفن حضرت زينب كبرى عليها السلام مىتوان چنين نتيجه گرفت كه:
احتمال مصر اشكالات فراوان دارد، احتمال مدينه بدون دليل است، و احتمال شام مشهورتر از بقيه احتمالات است.