علت ترسها
کسی که خدا ترس بود ،خداوند دیگران را مقهوراو میگرداند و کسی که از خدا نمیترسد ……….>>خداوند او را از هرچیزی میترساند .(بحارالانوار.ج69.ص406)
پس ما از خدا نمیترسیم که مدام ترسهای عجیب و غریب داریم .
ترس از خدا یعنی چی ؟ یعنی تمام اعمالمون برای رضایت خداوند باشد . یعنی عبادتش کنیم . یعنی زندگی کوتاه است باید به سر منزل مقصودرسید .. یعنی ما از خداییم وبسوی او باز میگردیم .
انا لله و انا علیه راجعون .
ما وقتی از کسی میترسیم . به حرفهاش گوش میدیم وعمل میکنیم . آیا ما اعمالمون بر اساس ترس از خداست ؟
آیا ما بی منت میبخشیم .یا انتظار داریم یه جایی از ما تقدیر کنند ؟
آیا ما به راحتی میبخشیم ؟ یا اگر ببخشیم شخص پررووو میشه ؟
آیا ما درست دعا میکنیم ؟ یا فقط دعا میکنیم ؟
آیا ما وقتی چیزی را از دست دادیم ،به راحتی میپذیریم ؟
هرکدوم از اینها نباشه ……..یعنی ما اعمالمون ایرادی دارد .دردها و رنجهای عالم را دوست داشته باشید .چرا ؟
{ به استناد سخن رسول ص به ابوذر: ای ابوذر دنیا برای مومن زندان است و برای کافر بهششت است ،هیچ مومنی شب را جز با اندوه سحر نمیکند .
وقتی این احساس در مومن زنده باشد توقع ندارد به اودر دنیا خوش بگذرد .}(ره توشه .ص156.مصباح یزدی )
همیشه ما وقتی بدترین حالت ممکن را در نظر میگیریم تحمل و انگیزه هامون بالاتر میره . برای مقابله با ترسها باید ترس را نوشت و مانند فیلم سینمایی تا انتها رفت .درواقع باید سناریو بنویسید . با جزییات با نوشتن ذهن آمادگی پیدا میکنه برای رویارویی با ترس . درکتابهای مختلف روانشناسی نوشته شده : ترس تو ،شیر را درنده میکند .
پس با ترسهاتونروبرو بشید .
برای زندگی اصلی خودتون در آخرت ، خدا ترس باشید . و به لقای یار فکرکنید .