اموزش درخواست دادن توسط امام سجاد علیه السلام. در عکس نوشته های زیر داده شده است. وقتشه صحیفه سجادیه رو از غربت بیرون بیاریم.
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است
روضه و گریه شده روزی او در هرشب
خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب…
…یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است
بر امامی که اسیری به بیابان دیده
زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده
اهل بیتش همه با صورت عریان دیده
معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است
آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است
جگرش سوخت… لبش سوخت… گلو سوخته است
بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است
حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است
چقدَر از غم این فاجعه افروخته است
چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است
یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است
این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است
پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده
خنجری کند به جان پدرش افتاده
دیده که در ته گودال سرش افتاده
تشنه لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است
یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا
یادش افتاده تن خونی بابا حالا
بوریایی که خودش دیده و اما حالا
دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم
پنجره فولادتو دوای هرچی درده
کسی ندیدم اینجاکه نا امیدبرگرده
000000000000000000000000000000000000000000
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم
از دست روزگار رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدن
مشهد اگر نبود که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید
دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چاره ای کند
ای وای اگر امام رضایی نداشتم
………………………………………………………………………
میدانم شفاعت بی منتت زبان زده
به همین امید دلم به مشهد تو اومده
جزر آمده و حال مرا مد کرده
بغض آمده، از حنجره ام رد کرده
من این چمدان، تو ساک ها را بردار
بدجور دلم هوای مشهد کرده
دلم حرم امام رضا (ع) می خواد
برتری زیارت امام رضا علیه السلام بر زیارت امام حسین علیه السلام
اين برترى، ريشه در روايات معتبرى است كه از امام محمد تقى (عليهالسلام) نقل شده است.
عبدالعظيم مىگويد: روزى به امام جواد (عليهالسلام) عرض كردم: آقا بين زيارت مرقد امام حسين و كربلا و زيارت بارگاه پدرتان در طوس حيران شدهام، در اينباره چه مىفرماييد؟
امام فرمود: در اينجا درنگ نما. سپس آنحضرت به درون اتاق رفت و در حالىكه اشك بر گونهاش جارى بود بازگشت و فرمود:
زائران قبر امام حسين (عليهالسلام) بسيارند، ليكن قبر پدرم زائران كمى دارد. (1)
همچنين از حضرت امام جواد عليه السّلام پرسيدند كه زيارت پدر شما افضل است يا زيارت امام حسين عليه السّلام؟
فرمود: زياره أبى أفضل، و ذلك أن أبا عبد الله ع يزوره كل الناس و أبى لا يزوره إلا الخواص من الشيعه (2) زيارت پدرم برتر است، چون به زيارت حضرت اباعبدالله (عليهالسلام) همگان مىروند وليكن پدرم را زيارت نمىكنند مگر خاصّان شيعه.»
مراد امام از خاصّان شيعه كيست؟ در اين باره چند پاسخ همخوان مطرح است
1 شيعيان دوازده امامى زيرا هر كه حضرت امام رضا را امام مىداند بقيه ائمه را نيز امام مىدانند، چون تنها شيعه اثنا عشرى زيارت آن حضرت مىكنند و زيارت آن امام دليل تشيع است و فرق ديگر شيعه چون واقفيه (هفت امامى) و كيسانيه (سه امامى و پيروان محمد حنفيه)، فقط به زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام مىروند.
2 آنان مؤمن و مسلمند هر جا كه ايشان باشند و از فرق باطله نباشند اميد نزول رحمت الهى بيشتر است.
3 چون شيعه و سنّى به زيارت حضرت امام حسين صلوات اللَّه عليه مىروند مهجور نيستند به خلاف حرم و روضه امام رضا (عليهالسلام) كه خواص مىروند و خواص كم مىباشند، روضه آن حضرت مهجور است در آنجا بيشتر مىبايد رفت و اين رفتن از جهه تقويت اعتقادات ايشان مطلوبست. (3)
البته علامه مجلسى، روايت را به گونهاى ديگر تبيين مىكند و آن را ناظر به زمان امام جواد (عليهالسلام) مىداند، زيرا در آن وقت، تنها خواص شيعه به اين زيارت رغبت نشان مىدادند. از اين رو هر زمانى كه حرم هر امام، زائرى كمترى داشته باشد، ثواب زيارت او بيشتر خواهد بود. (4)
پى نوشت:
1) كافى، ج 4، ص 584 عيون اخبارالرضا (عليهالسلام)، ج 2، ص 261 بحارالانوار، 99، ص 2
38) كامل الزيارات، ص 3
306) لوامع صاحبقرانى، ج 8، ص 549 بحارالأنوار، ج 99، ص 4
39) مجلسى، ملاذ الأخيار، ج 9، ص 217
ذکر “شیعتی”
این ذکر، پیام سالار شهیدان به شیعیان است که در ظهر عاشورا و هنگام شهادت حضرت علی اصغر بیان کردند. این پیام، رسواکننده دستگاه بنی امیه است تا همه بدانند در کربلا به کودک شش ماهه نیز رحم نکردند.
شیعتی مَهما شَربتُم ماءَ عَذبٍ فَاذکُرونی
شیعیان من! هرگاه که آب گوارا نوشیدید مرا یاد کنید
اَو سَمِعتُم بِشَهیدٍ اَو غَریبٍ فَاندُبونی
اگر از شهید یا غریبی یاد شد بر من ندبه کنید
لَیتَکُم فی یومِ عاشورا جَمیعاً تَنظُرونی
ای کاش در روز عاشورا بودید تا ببینید
کَیفَ اَستَسقی لِطفلی فَابَوا اَن یَرحَمونی
چگونه برای طفل خود آب طلب کردم اما رحم نکردند
دانلود صوت .مسجد حضرت امیر علیه السلام. درخ کارگر شمالی .روبروی پمپ بنزین.
حضرت اميرالمؤمنين على (ع) فرزند ابوطالب شيخ بنى هاشم، عموى پيغمبر اكرم (ص) بود كه پيغمبراكرم (ص) را سرپرستى نموده و در خانه خود جاى داده و بزرگ كرده بود و پس از بعثت نيزتا زنده بود از آن حضرت حمايت كرد و شرّ كفار عرب و خاصه قريش را از وى دفع نمود.
على (ع) (بنا به نقل مشهور) ده سال پيش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قطحى كه در مكه و حوالى آن اتفاق افتاد، بنا به خواست پيغمبراكرم (ص) از خانه پدرى به خانه پسر عموى خود پيغمبر اكرم (ص) منتقل گرديد و تحت سرپرستى و پرورش مستقيم آن حضرت در آمد.
پس از چند سال كه پيغمبراكرم (ص) به موهبت نبوت نايل شد و براى نخستين بار در» غار حرا «وحى آسمانى به وى رسيد وقتى كه از غار رهسپار شهر و خانه خود شد، شرح حال را فرمود، على (ع) به آن حضرت ايمان آورد و باز در مجلسى كه پيغمبراكرم (ص) خويشاوندان نزديك خود را جمع و به دين خود دعوت نموده فرمود: نخستين كسى كه از شما دعوت مرا بپذيرد خليفه و وصى و وزير من خواهد بود، تنها كسى كه از جاى خود بلند شد و ايمان آورد على (ع) بود و پيغمبراكرم (ص) ايمان او را پذيرفت و وعدههاى خود را دربارهاش امضاء نمود و از اين روى على (ع) نخستين كسى است در اسلام كه ايمان آورد و نخستين كسى است كه هرگز غير خداى يگانه را نپرستيد.
على (ع) پيوسته ملازم پيغمبراكرم (ص) بود تا آن حضرت از مكه به مدينه هجرت نمود و در شب هجرت نيز كه كفار خانه آن حضرت را محاصره كرده بودند و تصميم داشتند آخر شب به خانه ريخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند، على (ع) در بستر پيغمبراكرم (ص) خوابيده و آن حضرت از خانه بيرون آمده ورهسپار مدينه گرديد.
وپس از آن حضرت مطابق وصيتى كه كرده بود، امانتهاى مردم را به صاحبانش رد كرده، مادر خود و دختر پيغمبر را با دو زن ديگر برداشته به مدينه حركت نمود. در مدينه نيز ملازم پيغمبراكرم (ص) بود و آن حضرت در هيچ خلوت و جلوتى على (ع) را كنار نزد و يگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به وى تزويج نمود. و در موقعى كه ميان اصحاب خود عقد اخوت مىبست او را برادر خود قرار داد.
على (ع) در همه جنگهاى كه پيغمبراكرم (ص) شركت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوك كه آن حضرت او را در مدينه به جاى خود نشانيده بود و در هيچ جنگى پاى به عقب نگذاشت و از هيچ حريفى روى نگردانيد و در هيچ امرى مخالفت پيغمبراكرم (ص) نكرد چنانكه آن حضرت فرمود:» هرگز على از حق و حق از على (ع) جدا نمىشود «
على (ع) روز رحلت پيغمبراكرم (ص) 33 سال داشت و با اينكه در همه فضائل دينى سرآمد و در ميان اصحاب پيغمبر ممتاز بود، به عنوان اينكه وى جوان است و مردم به واسطه خون هايى كه در جنگها پيشاپيش پيغمبراكرم (ص) ريخته با وى دشمنند از خلافت كنارش زدند و به اين ترتيب دست آن حضرت از شؤونات عمومى بكلى قطع شد. وى نيز گوشه خانه را گرفته به تربيت افراد پرداخت و 25 سال كه زمان سه خليفه پس از رحلت پيغمبراكرم (ص) بود، گذرانيد و پس از كشته شدن خليفه سوم، مردم با آن حضرت بيعت نموده و به خلافتش برگزيدند.
آن حضرت در خلافت خود كه تقريباً چهار سال و نه ماه طول كشيد، سيرت پيغمبراكرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته اين اصلاحات به ضرر برخى از سودجويان تمام مىشد و از اين روى عدهاى از صحابه كه پيشاپيش آنها امالمؤمنين» عايشه و طلحه و زبير و معاويه «بودند، خون خليفه سوم را دستاويز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بناى شورش و آشوبگرى گذاشتند.
آن حضرت براى خوابانيدن فتنه، جنگى با امالمومنين عايشه و طلحه و زبير در نزديكى بصره كرد كه به» جنگ جمل «معروف است و جنگى ديگر با معاويه در مرز عراق و شام كرد كه به جنگ» صفين «معروف است و يك سال و نيم ادامه يافت و جنگى ديگر با خوارج در نهروان كرد كه به جنگ» نهروان «معروف است و به اين ترتيب، بيشتر مساعى آن حضرت در ايام خلافت خود، صرف رفع اختلاف داخلى بود و پس از گذشت زمان كوتاه، صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرى در مسجد كوفه، در سر نماز به دست بعضى از خوارج ضربتى خورده و در شب 21 همان ماه شهيد شد. على (ع) در علم و دانش، داناترين ياران پيغمبراكرم (ص) و ساير اهل بيت اسلام بود و نخستين كسى است در اسلام كه در بيانات علمى خود، در استدلال و برهان را باز كرد و در معارف الهيّه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترين عرب بود در سخنرانى.
على (ع) در شجاعت ضرب المثل بود در آن همه جنگها كه اضطراب از خود نشان نداد و با اينكه بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنين و جنگ خبير و جنگ خندق، ياران پيغمبراكرم (ص) و لشكريان اسلام لرزيدند و يا پراكنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نكرد و هرگز نشد كه كسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآويزد و جان به سلامت برد و در عين حال با كمال توانايى ناتوانى را نمىكشت و فرارى را دنبال نمىكرد و شبيخون نمىزد و آب به روى دشمن نمىبست.
از مسلمات تاريخ است كه آن حضرت در جنگ خيبر در حملهاى كه به قلعه نمود، دست به حلقه در رسانيده با تكانى در قلعه را كنده به دور انداخت. و همچنين روز فتح مكه كه پيغمبراكرم (ص) امر به شكستن بتها نمود، بت» هبل «كه بزرگترين بتهاى مكه و مجسمه عظيم الجثهاى از سنگ بود كه بر بالاى كعبه نصب كرده بودند، على (ع) به امر پيغمبر (ص) پاى روى دوش آن حضرت گذاشته بالاى كعبه رفت و» هبل «را از جاى خود كند و پايين اندخت.
على (ع) در تقواى دينى و عبادت حق نيز يگانه بود، پيغمبراكرم (ص) در پاسخ كسانى كه نزد وى از تندى على (ع) گله مىكردند مىفرمايد:» على را سرزنش نكنيد زيرا وى شيفته خداست «. ابودرداى صحابى پيكر آن حضرت را در يكى از نخلستهان هاى مدينه ديد كه مانند چوب خشك افتاده است، براى اطلاع، به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى كه دختر پيغمبر (ص) بود، درگذشت همسرش را تسليت گفت، دختر پيغمبر (ص) فرمود:» پسر عم من نمرده است بلكه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و اين حال براى وى بسيار اتفاق مىافتد «. على در مهربانى به زير دستان و دلسوزى به بينوايان و بيچارگان و كرم و سخا به فقرا و مستمندان، قصص و حكايات بسيار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش مىرسيد در راه خدا به مستمندان و بيچارگان مىداد و خود با سخت ترين و سادهترين وضعى زندگى مىكرد.
آن حضرت كشاورزى را دوست مىداشت و غالباً به استخراج قنوات ودرختكارى و آبادكردن زمينهاى باير مىپرداخت ولى از اين راه هر ملكى را كه آباد مىكرد و يا هر قناتى را كه بيرون مىآورد و قف فقرا مىفرمود و اوقاف آن حضرت كه به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى، عوايد ساليانه قابل توجهى (24 هزار دينار طلا) داشت.
شيعه در اسلام ص 199، علامه سيد محمد حسين طباطبائى
اصرار بر گناه این است که نسبت به گناه ،لاآبالی شده ،پس از انجامش ،توبه از آن را لازم نشمریم .
منبع: (الکاافی-کتاب الایمان الکفر-باب الاصرار علی الذنب -ح2)
مارا چه شده که از نزول گناهان بر خود نمی هراسیم ؟؟
بزرگترین دلیل باور نداشتن عذاب الهی است .
اشرف مخلوقات پیامبر اکرم ص و حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا س هنگام شنیدن آیات عذاب به پهنای صورت اشک میریختند .
حال چرا ما خم به ابرو نمی آوریم ؟ چون قلبمان مُرده است .چه مصیبتی از این بالاتر …..
اعتراف به گناه از مهمترین اعمال مکه مکرمه است .
امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:
از گناه برحذر باشیدکه بلاها و کمی رزق از گناه است ،حتی خراشی هرچنداندک تا لغزش پا و انچه از مصبیت برشما میرسد همه و همه از گناهانی است که مرتکب می شوید این کلام خداوند است که می فرماید:
هرمصیبتی که به شما می رسد به خاطرکارهایی است که خود مسبب آن شده اید ،درحالیکه خداوند از بسیاری از گناهان در میگذرد. /(سوره شوری-ایه30)
منبع :کتاب شب های بی قراری. گفتارهایی پیرامون شب های قدر . نوشته دکترسید محمدبنی هاشمی
امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه كه روزه مى گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز كند.»
الكافى ج 4 ص 87، ح 1
سخن مأمون، درباره عبادت امام كاظم عليه السّلام
مؤلّف گويد: در ضمن روايتى طولانى، كه بيانگر توصيف مأمون (هفتمين خليفه عبّاسى) از امام كاظم عليه السّلام است، آمده: مأمون در مورد ورود امام كاظم عليه السّلام در مدينه نزد پدرش هارون، مىگويد:
اذ دخل شيخ مسجّد قد انهكته العبادة، كانّه شنّ بال، قد كلم السّجود وجهه و انفه
: «ناگاه پير مردى بر پدرم وارد شد، كه عبادت و شبزندهدارى، چهره او را زرد و سنگين و متورّم كرده بود، و آن چنان عبادت او را رنجور نموده بود كه همانند مشگ پوسيده شده بود، و بسيارى سجده، صورت و بينىاش را زخم نموده بود».
بارى، آن حضرت همدم سجدههاى طولانى و اشكهاى بسيار بود، او غلام سياهى داشت با مقراض (قيچى) پينههاى پيشانى و بينىاش را مىگرفت، همان پينههائى كه بر اثر سجدههاى زياد، پديد آمده بودند. به گفته شاعر عرب:
طالت لطول سجود منه ثفنته فقرّحت جبهة منه و عرنينا
رأى فراغته فى السّجن منيته و نعمة شكر البارى بها حينا
: «بر اثر سجدههاى طولانى، (پينه) زانوى او طولانى شد، و پيشانى و بينىاش مجروح گرديد.
او در زندان، آرزويش را، فراغتى مىدانست كه برايش حاصل شده بود، و به خاطر اين نعمت، خدا را مدّتها شكر مىكرد، كه در پرتو اين فراغت بهتر
مىتواند خدا را عبادت كند».
روايت شده: كه امام كاظم عليه السّلام در حال سجده، از دنيا رفت.
نگاهى بر زندگى چهارده معصوم عليهم السلام، ص: 297
ماجراى ولادت امام كاظم عليه السّلام
امام كاظم عليه السّلام در سرزمين «ابواء»، منزلگاه بين مكّه و مدينه، در روزه يكشنبه [و به گفته بعضى در روز سهشنبه] هفتم صفر سال 128 هجرت [و به گفته بعضى در سال 129 ه ق در عصر خلافت ابراهيم بن وليد، سيزدهمين خليفه اموى] چشم به جهان گشود.
مادر آن حضرت، به نام «حميده مصفّاة بربريّه» از بانوان بلند مقام عجم بود، امام صادق عليه السّلام فرمود:
حميدة: مصفّاة من الادناس كسبيكة الذّهب …
: «حميده از پليدىها، پاك و پاكيزه است، همانند طلاى خالص مىباشد و پيوسته فرشتگان از او نگهبانى كردند تا اينكه او در پرتو لطفى كه خدا به من و حجّت بعد از من داشت، به من سپرده شد».
و از بعضى از روايات، فهميده مىشود كه امام صادق عليه السّلام به بانوان دستور مىداد تا نزد حميده روند، و احكام شرع را از او بياموزند.
ابو بصير مىگويد: در آن سالى كه امام كاظم عليه السّلام متولّد شد، در محضر امام صادق عليه السّلام بودم، هنگامى كه به منزلگاه «ابواء» رسيديم، امام صادق عليه السّلام براى ما و اصحابش غذا آماده كرد، آن حضرت هرگاه براى اصحاب خود غذا حاضر مىكرد، غذاى فراوان و پاكيزه بود، مشغول خوردن غذا بوديم كه ناگاه فرستاده حميده (مادر امام كاظم عليه السّلام) نزد امام صادق عليه السّلام آمد و از قول حميده گفت: «اثر وضع حمل در من پديد آمده، شما قبلا فرموده
بودى كه در اين مورد، شما را آگاه كنم».
امام صادق عليه السّلام در حالى كه خوشحال و خرسند بود، برخاست و رفت، و چند لحظه طول نكشيد كه بازگشت، ديديم آستينها را بالا زده و خندان است، عرض كرديم: «خداوند همواره شما را خندان و چشمان شما را روشن كند، حميده چه كرد؟».
فرمود: «خداوند به من پسرى عطا كرد، كه بهترين مخلوقات خدا است، حميده به من خبر داد كه من از او به آن خبر آگاهتر بودم».
عرض كردم: «قربانت گردم؛ چه خبرى داد؟».
فرمود: او گفت: هنگامى كه اين نوزاد، به زمين قرار گرفت، دستهايش را روى زمين نهاد و سرش را به سوى آسمان بلند كرد، من به او گفتم: «اين نشانهاى است از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله [كه هنگام ولادتش ديده شده] و در مورد هر امامى بعد از او، چنين نشانهاى وجود دارد»؛ تا آخر حديث.
نگاهى بر زندگى چهارده معصوم عليهم السلام، ص: 278
ولادت
امام ابو جعفر، باقر العلوم، پنجمين پيشواى ما، جمعهى نخستين روز ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى در شهر مدينه چشم به جهان گشود. (1) او را «محمد» ناميدند و «ابو جعفر» كنيه و «باقر العلوم» يعنى «شكافندهى دانشها» لقب آن گرامى است.
به هنگام تولد هالهيى از شكوه و عظمت نوزاد اهل بيت را فرا گرفته بود، و همچون ديگر امامان پاك و پاكيزه به دنيا آمد.
امام باقر (ع) از دو سو- پدر و مادر- نسبتبه پيامبر و حضرت على و زهرا عليهم السلام مىرساند، زيرا پدر او امام زين العابدين فرزند امام حسين، و مادر او بانوى گرامى «ام عبد الله» (2) دختر امام مجتبى عليهم السلام است.
عظمت امام باقر (ع) زبانزد خاص و عام بود، هر جا سخناز والايى هاشميان و علويان و فاطميان به ميان مىآمد او را يگانه وارث آنهمه قداست و شجاعت و بزرگوارى مىشناختند و هاشمى و علوى و فاطميش مىخواندند.
راستگوترين لهجه ها و جذابترين چهره ها و بخشنده ترين انسانها برخى از ويژگيهاى امام باقر عليه السلام است.
گوشه ى از شرافت و بزرگوارى آن گرامى را در گزارش زير مىخوانيم:
صفحات: 1· 2