به نام تنها معشوق عالم
روز دیگری از راه رسید . روزها درپی هم میگذرد . عمر رو به پایانش در حرکت است . اما من سردرگم لحظات از دست داده و نرسیده هستم .
چقدر همت لازم است تا در اکنون زندگی کنم ؟ اکنون من مدام میشود گذشته و من باز در گذشته و رفته ها هستم .
خدایا مرا به حال خود رها مکن . من باید بیاموزم در لحظه ای حال باشم . پروردگارا مرا به کمترین آنی رها مکن . درتمام لحظات زندگی نبودت کابوس بزرگیست .
خداوندا من شکرگزار تمام لحظاتم . خدایا می دانم من لایق نعمتهایی که دادی نبودم .می دانم بنده ای در خور خدایی چون تو نیستم . خدایا من غرق تاریکی نفسم . خدایا من لحظات را از دست داده ام بندگی را به جا نیاوردم . خدایا مرا رها مکن . جهل و نادانی مرا فرا گرفته و تمام اعمالم از روی جهل است . خدایا جز تو فریاد رسی ندارم . مرا دریاب . یارب مرا در آغوشت بگیر که جز تو پناهی نیست .
خدایا چشم هایم را بینا کن . خدایا گاهی کور میشوم و نمی بینم که چه نعمتهایی دارم . خدایا کنترل نفس و زبان را به من عطا کن . خدایا من به خودم ظلم زیاد کردم . خدایا کمکم کن جبران کنم .
خدایا بی کسی و تنهایی در این دنیای شلوغ تنها چیزیست که درد آور است . خدایا برسان فریاد رسی . خدایا سوختیم در هجران یوسف زهرا ص. اللهم عجل الولیک الفرج
تنها راه رسیدن به شناخت خود —–>> سکوت درست است .
فلسفه ای سکوت ——->> فرصت دادن به ضمیر ناخود آگاه برای پیدا کردن هیجانات درونی است .
تا هیجانات درونی را نشناسی نمی تونی باهاش کنار بیای . باید شناسایی کنی که کی خشم داری . کی حسادت کردی . کی داری حرف نا حق میزنی . کی داری عصبی میشی . تا خودت رو نشناسی آرامش سراغت نمیاد .
برخلاف تصور عامه ای مردم که فکرمیکنند باید حرف بزنند تا آرام شوند . تنها راه رسیدن به آرامش واقعی سکوت درست است .
سکوت درست چند ویژگی دارد :
- با حس خوب همراه است . —–>> یعنی در شرایط سخت باید احساست رو خوب نگه داری. نه وقتی همه چیز بروفق مراد است . پس هروقت بتوانی در شرایط و اتفاقات سخت زندگی —->> به خودت اطمینان بدهی که در بهترین شرایط هستی . در اینصورت پله ای اول را طی کرده ای .
- باورهات را باید با پذیرش موقعیت به خوبی به نمایش بذاری .
- همه ای آدمها نقص دارند . هم باید نقص خودت رو بپذیری و هم نقص دیگران را .
- باید به این باور برسی که تمام اتفاقات —-> خیر مطلق است و بس .
- سکوتت باید پر از نگاه یار باشد . یعنی مدام ذکرت این باشد که خدا هرگز دیر نمیکند.
- بایدبه این باور برسی که دنیا جای راحتی و لذت بردن نیست . بلکه اتفاقا آمیخته با سختی و تلاش است و بدون سختی و تلاش به چیز ی نمیرسی .
- ان مع العسر یسرا —->> ذکر روزانه ات این باشه که حتما حتما حتما حتما به همراه هر سختی آسانیست . این وعده ای خداست .
به نام خداوندی که شکرکردنش نا ممکن ترین است.
خدایا کدامین نعمتت را شکر کنم ؟ به کدامین داده ات نگاه کنم ؟ خدایا ترسم از این است که به کمترین آنی مرا نبینی .
خدایا مگر میشود شکرت کرد ؟ ظرف وجودی ام اینقدر کوچک است که نمی بینم خیلی از نعمتها را .
خدایا جز تو کسی نیست …
خدایا پراز اندوه اعمالم هستم . خدایا میدونم توشه ای ندارم که در حد معشوقی چون تو باشد . خدایا من لی غیرک ……..
- دنیای زیبای کودکان را خوب تماشا کنید و به کودکی باز گردید . آن هنگام بی پروا می خندید ودر آرامش کامل زندگی خواهید کرد.
- آنها در هنگام بازی و خوردن در زمان حال هستند . با دقت به خوراکی خود خیره میشوند و به خوبی آن را می جوند و مزه مزه میکنند . به خوبی لمس میکنند. آنها در این لحظات هرگز به گذشته و آینده فکرنمی کنند. آنها فقط بازی می کنند.
- به راحتی نظر می دهند و دعوا میکنند و به راحتی می بخشند و دوستی می کنند.
- آنها هرگز خاطره ای تلخ بازی قبلی خود را بازگو نمی کنند بلکه باز تجریه می کنند .
- آنها همه چیز را با دقت می نگردند و به اعمال دیگران توجه دارند . و درست مثل والدین خود رفتار میکنند. مگر نه اینکه ما هم باید به رفتار پدر و مادر دینی خود نگاه کنیم و درست مثل آنها زندگی کنیم .
- آنها متوکل هستند به والدین خود . نداری و فقر را متوجه نمی شوند چون به والدین خود مطمئنند. آیا ما به خدای خود اینقدر توکل داریم؟
- آنها هرگز کینه به دل نمیگیرند . بارها تلاش مبکنند تا راه رفتن و حرف زدن را بیاموزند.و از تلاش خسته نمی شوند .زیرا می دانند تلاش های آنها لبخند والدین را به همراه دارد . ما چقدر دنبال لبخند ائمه هستیم ؟؟؟چقدر تلاش میکنیم ؟؟
- آنها برای رسیدن به اهداف خود از واسطه ها کمک میگرند ..مادربزرگ و پدربزرگ خود را واسطه میکنند تا از والدین خود به نتیجه برسند . ما چقدر متوسل به دردانه های خداوند میشویم ؟
شخصیت عصبی ۱۰ ویژگی دارد:
1⃣کوششی در جهت درک واقعیت و کشف حقیقت ندارد.
2⃣مسئولیت را به اندازه نمی پذیرد یا بیش از حد مسوول است یا کمتر از حد.
3⃣با وقت و زمان مشکل دارد یا در گذشته زندگی میکند یا نگران آینده است.
4⃣با مسائل احساسی و عاطفی، مخصوصاً موضوعات جنسی مشکل دارد
اصولا حتی با وجود داشتن میل جنسی زیاد،در عمق وجود خود احساس بدی راجع به رابطه جنسی و جنس مخالف دارد.
5⃣برخورد نادرست با موضوع خشم خود دارد
يا بصورت خوردن و کنترل خشم است يا بصورت رفتار عصبانیت .
6⃣مشکل حرمت نفس دارد
خود را موجودی خوب و دوست داشتنی نمیداند.
7⃣مشکل اعتماد به نفس دارد
یعنی با خودش میگه من نمیدونم و یا با وجودیکه میدونم نمیتونم.
8⃣با موضوع های قدرت و آبرو مشکل دارد.
9⃣افرادي بسیار وابسته هستند
کوششی در جهت اندیشه و احساس مستقل داشتن از دیگران نمیکنند.
????موضوع محبت و دوستی و عشق بزرگترین گرفتاریشونه
مثلا ممکنه باور داشته باشند که محبت و عشق یک بازی یا فریب بزرگ است یا اگر محبت کسی را بخواهند آن را بصورت انحصاری و همیشگی و مطلق و یاحتی در حد فداکاری انتظار دارند
لذا اگر مثلاً شریک زندگیشون برادرشو دوست داشته باشه،
اونها احساس حسادت میکنند.
بيتالمقدس به دلايل متعددى، براى مسلمانان و جهان اسلام از قداست و اهميت ويژهاى برخوردار است:
يكم.
فلسطين، سرزمينى است كه در آن اولين قبله مسلمين، دومين مسجداسلام، سومين حرم شريف (بعد از مكّه و مدينه) قرار دارد و بنا به فرموده امام علىعليه السلام يكى از چهار قصر بهشتى در دنيا (مسجدالحرام، مسجد النبىصلى الله عليه وآله، مسجد بيتالمقدس و مسجد كوفه) است. اين شهر به طور يكسان براى پيروان هر سه دين ابراهيمى، مقدس است و قبله امتهاى پيشين نيز بوده است.(1) در سيزده سال اول بعثت- كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مكّه زندگى مىكرد و نيز تا هفده ماه بعد از هجرت به مدينه، آن حضرت و مسلمانان به سوى مسجدالاقصى نماز مىگزاردند.
دوم.
مسجدالاقصى از جهت ديگرى هم براى مسلمانان حائز اهميت است و آن، قداست و اهميت معراج پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله است كه از مسجدالحرام به قصد مسجدالاقصى و از آنجا به آسمانها صورت پذيرفت. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: «سُبْحانَ الَّذِى أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِى بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» رحمه الله(2) «پاك و منزه است خدايى كه بندهاش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصى- كه گرداگردش را پربركت ساختيم برد، تا آيات خود را به او نشان دهيم…». جمله «بارَكْنا حَوْلَهُ» بيانگر اين مطلب است كه مسجدالاقصى، علاوه بر اينكه خود سرزمين مقدسى است، اطراف آن نيز سرزمين مبارك و پربركتى از نظر مادى و معنوى است. اين سرزمين مقدس در طول تاريخ، كانون پيامبران بزرگ خدا و خاستگاه نور توحيد و خداپرستى بوده است.(3) از امام صادقعليه السلام نقل شده است: «مسجدالاقصى يكى از مهمترين مساجد اسلام است و عبادت در آن فضيلت بسيار دارد».(4)
سوم.
در شهر بيت المقدس، علاوه بر مسجدالاقصى، 36 مسجد ديگر وجود دارد كه 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد نيز در خارج از بافت قديمى و در حومه شهر قرار دارد. علاوه بر آن، مقبرهها و زيارتگاههاى بسيارى از رهبران بزرگ اسلام و اصحاب پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در اين شهر واقع است.(5)
چهارم.
افزون بر مسئله قداست و پايگاه ممتاز بيتالمقدس و اين سرزمين در منابع اصيل اسلامى، آنچه كه در شرايط كنونى مسئله فلسطين را براى جهان اسلام، از اهميت ويژهاى برخوردار نموده، موضوع اشغال آن به وسيله صهيونيسم و استكبار جهانى و رويارويى غرب با جهان اسلام است. به گونهاى كه اشغال فلسطين، هرگز اشغال يك سرزمين و يك كشور نيست بلكه ايجاد يك كانون استعمارى ضداسلامى، در جهت نابودى جهان اسلام و جلوگيرى از شكلگيرى مجدد تمدن اسلامى است. از اين رو قضيه فلسطين، علاوه بر بعد دينى، با استقلال، امنيت و منافع ملى ساير كشورهاى اسلامى نيز به شدّت در ارتباط است. اين واقعيتى است كه هم از آرمانها، اصول و برنامههاى نژادپرستانه و توسعه طلبانهرژيم صهيونيستى (شعار گسترش اسرائيل از نيل تا فرات و ادعاى تصاحب بسيارى از اماكن اسلامى) و هم از نظر تاريخى و عملكرد آن رژيم در قبال مردم فلسطينو كشورهاى همجوار آن، به خوبى قابل اثبات است. بنابراين اسرائيل براىكشورهاى منطقه و جهان اسلام، تهديدى بسيار جدّى است. مهمترين اين تهديدها عبارت است از:
1 تهديدهاى ناشى از فعاليتهاى نظامى
2 تهديدهاى ناشى از حضور سياسى
3 نقش عملكرد اقتصادى اسرائيل در منطقه
4 انرژى و مسائل مترتب بر آن
5 محيط زيست و منابع طبيعى.(6)
اسرائيل تاكنون خود را مقيّد به هيچ يك از معاهدات بينالمللى- كه درباره منع توليد و استفاده از سلاحهاى هستهاى و كشتار جمعى، منعقد شده نكرده است. اسرائيل ششمين قدرت هستهاى جهان است و برابر بعضى گزارشها، اين كشور حدود 180 تا 200 كلاهك هستهاى در اختيار دارد. تسليحات تهاجمى و اتمى اسرائيل، با توجه به شمار جمعيتش، 150 برابر تسليحات دفاعى اعراب است. غرب به شدّت اسرائيل را پايگاه خط مقدم و حامى منافع مختلف خود مىداند و برترى و تسلط اسرائيل را بر منطقه و جهان اسلام خواستار است.
استاد مطهرى در مورد اهميت قضيه فلسطين مىگويد: «اگر پيغمبر اسلامصلى الله عليه وآله زنده مىبود، امروز چه مىكرد؟ درباره چه مسئلهاى مىانديشيد؟ واللَّه و بالله قسم مىخورم كه پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله در قبر مقدسش امروز از يهود مىلرزد… اين يهوديانى كه شما امروز اسمشان را مىشنويد- موشه دايان، زلى اشكول، گلداماير آخر ببينيد از كجاى دنيا آمدهاند؟ مدعى هستند كه اين سرزمين، سرزمين ما است… هدف مگر تنها همين است كه يك دولت كوچك در آنجا تشكيل شود؟… او مىداند كه يك دولت كوچك بالاخره نمىتواند آنجا زندگى كند يك اسرائيل بزرگ كه دامنهاش از اين طرف- شايد ايران خودمان هم كشيده شود. به قول عبدالرحمن فرامرزى: اين اسرائيل كه من مىشناسم، فردا ادعاى شيراز را هم مىكند و مىگويد: شاعرهاى خود شما هميشه در اشعارشان، اسم شيراز را گذاشتهاند: «ملك سليمان». هر چه بگويى آقا آن تشبيه است، مىگويد: سند از اين هم بهتر مىخواهيد؟ مگر ادعاى خيبر را كه نزديك مدينه است، ندارند؟ مگر «روزولت» (رئيس جمهور آمريكا) به پادشاه وقت عربستان سعودى پيشنهاد نداد كه شما بياييد اين شهر را به اينها بفروشيد؟
مگر اينها ادعاى عراق و سرزمينهاى مقدس شما را ندارند؟ واللَّه بالله ما در برابر اين قضيه مسئوليم. به خدا قسم مسئوليت داريم… والله قضيهاى كه دل پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله را امروز خون كرده است، اين قضيه است… [امروز] اگر [امام] حسين بن علىعليه السلام بود، مىگفت: اگر مىخواهى براى من عزادارى كنى، براى من سينه و زنجير بزنى شعار امروز تو بايد فلسطين باشد. شمر امروز موشه دايان است. شمر هزار و سيصد سال پيش مرد، شمر امروز را بشناس…(7).
علاوه بر اين از ديدگاه مقام معظم رهبرى: «مسئله فلسطين، تنها يكمسئله اسلامى نيست بلكه مسئلهاى انسانى و بشرى است و هر كس مىتواند با تكيه بر ارزشها و مبانى انسانى، در مورد فاجعه فلسطين قضاوت كند و واكنش نشان دهد»(8).
(1) دايره المعارف تشيع، ج 3، ص. 558
000 (2) اسراء (17)، آيه. 1
000 (3) تفسير نمونه، ج 12، ص. 10
000 (4) ر. ك: فصلنامه حضور، ش 40، بهار 1381، ص. 111
000 (5) همان، ص. 112
000 (6) ر. ك، سيدحسين موسوى، تهديدهاى جديد امنيتى اسرائيل در منطقه خاورميانه، مجله مطالعات منطقهاى، ش. 8
000 (7) شهيد مطهرى، حماسه حسينى، ج 1، سخنرانى استاد در عاشوراى 1390 (1348 شمسى).
000 (8) بيانات مقام معظم رهبرى در خطبه دوم نماز جمعه (81/ 1/ 16).
جهت مطالعه بيشتر ر. ك:
الف. امين مصطفى، ديپلماسى پنهان اسرائيل در كشورهاى عربى، ترجمه محمدجعفر سعديان
ب. آلفرد. م. ليليانتال، ارتباط صهيونيستى، ترجمه سيدابوالقاسم حسينى (ژرفا)، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، چاپ اول، پاييز. 1379
اعتماد به نفس ،مستلزم داشتن باور و احساس “می توانم “است.
در بیان جمله ها و تلقینات مثبت دقت کنید که به واژه های منفی اشاره نشود.مثلا نگویید: من اصلا خجالتی نیستم و دچار اضطراب نمی شوم. بلکه بگویید: “من می توانم با دیگران در کمال تسلط و آرامش ارتباط برقرار کنم.”
مهم تر از تلقینات مثبت ،این است که مدام به خود تلقین منفی کنید .وقتی مدام بگویید: این کار من نیست،نمی توانم از پس این کاار بربیاییم .نمی توانم …..”
شما باید در طول روز مراقب نوع جملاتی که برای خود استفاده می کنید باشید.
نمونه های از تلقینات منفی:
- می دانم حتما خرابکاری خواهم کرد.
- من همینم که هستم .
-من نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم .
-دست خودم نیست از کوره در میرم نمیفهمم.
تلقینات مثبت:
–من می توانم به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنم .
– من می توانم جلوی جمع با تسلط صحبت کنم .
– من می توانم بر خشم خود غلبه کنم و روزز به روز بهتر بشوم.
– من می توانم مستقل باشم .
برای خودتان براساس نیاز هاا و خواسته هایتان جملات مثبت گزینش کنید.
منبع :اعتماد به نفس ،کلید موفقیت .نوسنده :سید مجتبی حورایی
ذکر “شیعتی”
این ذکر، پیام سالار شهیدان به شیعیان است که در ظهر عاشورا و هنگام شهادت حضرت علی اصغر بیان کردند. این پیام، رسواکننده دستگاه بنی امیه است تا همه بدانند در کربلا به کودک شش ماهه نیز رحم نکردند.
شیعتی مَهما شَربتُم ماءَ عَذبٍ فَاذکُرونی
شیعیان من! هرگاه که آب گوارا نوشیدید مرا یاد کنید
اَو سَمِعتُم بِشَهیدٍ اَو غَریبٍ فَاندُبونی
اگر از شهید یا غریبی یاد شد بر من ندبه کنید
لَیتَکُم فی یومِ عاشورا جَمیعاً تَنظُرونی
ای کاش در روز عاشورا بودید تا ببینید
کَیفَ اَستَسقی لِطفلی فَابَوا اَن یَرحَمونی
چگونه برای طفل خود آب طلب کردم اما رحم نکردند
دانلود صوت .مسجد حضرت امیر علیه السلام. درخ کارگر شمالی .روبروی پمپ بنزین.
نظریه ظرد والدینی (روهنر،2007)پیش بنی میکند فردی که پذیرش نمی شود دچار اضطراب و حس ناایمنی می شوذ.و7ویژگی شخصیتی در فرد ایجاد میکند:
1-خشم و مشکل در مدیریت خشم
2-وابستگی یا استقلال دفاعی
3-حرمت به خودش آسیب دیده است
4-خودکارآمدیش اسیب می بیند
5-عدم پاسخ به هیجانات
6-بی ثباتی در هیجانات
7-دید منفی نسبت به دنیا ……….این ویژگیها هم در فرزندانی که پذیرش نشدند و هم در همسرانی که پذیرفته نشده اند ایجاد می شود .
همه ای انسانها در دورن خود بالغ و کودک ووالد دارند .که این سه شخصیت را بطور مدام از خود نشان می دهند . اگر زنی حس والدگونه نسبت به همسر خود داشته باشد .به راحتی نقش همسری را از دست میدهد .مگر اینکه مرد مشکل افسردگی داشته باشد و حال برقراری ارتباط با زن دیگر نداشته باشد وگرنه حتما دنبال جایگزین زن والد با زنی بالغ و کودک میگردد.
طرد کردن چهار نوع رفتار است :
1- سردی و بی محبتی -سردی در کلام شامل عدم تشویق و تعریف -عدم نوازش و دراغوش گرفتن و نوازش
2- رفتار خصمانه و پرخاشگرانه شامل دشنام -سرزنش -ریشخند -زدن و هل دادن و کتک زدن
3- بی تفاوتی و نادیده گرفتن و بی توجهی به نیازها
4-سخت گیری ها و زیادی آسان گیری .
نکات بالا در مورد فرزند هم صادق است . یعنی والدینی که چهار رفتار بالا را با فرزند خود دارند فرزندی به بار خواهند آورد که حرمت به خود ندارد و اعتماد به نفس پایینی خواهد داشت.
منبع : مقاله از اینجا دانلود کنید .
مادر مسئولیتهای ویژه ای دارد که مرد از آن محروم است .
کودک بطور متوسط سی ماه بطور مستقیم از ماد ر تغذیه میکند .هم تغذیه جسمانی و هم روحانی .
پدر باید اصل نطفه را از غذای حلال تامین کند و پس از آن اگر حرامخوار شد ارتباط تنگاتنگی با پرورش کودک ندارد.زیرا غذای حرام پدر در جهاز گوارشی او او هضم میشود اما غذای مادر دردستگاه گوارشی او شیر میشود و کودک از آن تغذیه میکند.
در غذای روحانی ،مرد با پروردند خاطره و خیال وو هوسی بد در سر ،تنها خود را می سوزاند ،اما خیال باطل و حرام و اندیشه گناه و خاطرات تلخ زن باردار ؛ هم خودرا نابود میکند و هم فرزندش را .
این نشانه ای عظمت زن است.که ذات اقدس الهی مسولیت اورادر حفظ خاطرات ،اندیشه ها،عقاید و اخلاق ،بیش از مرد دانسته است ،از این رو زن باید مراقب افکاار خود باشد . (منبع : زن در آینه جلال و جمال-ص137)
پس می توان حدس زد کینه و نفرت و بدبینی و وسواس و سوظن زنان چه تاثیری در جامعه خواهدداشت . پس گزافه نیست اگر بگوییم برای داشتن جامعه ای مفید و موفق باید زنان را تربیت درست کرد .
کاش در مدارس بجای فیزیک و شیمی و هندسه انسانیت را آموزش میدادند و هرسال جلساتی مفید برای والدین برگزار میکردند تا فرزندان را درست تربیت کنند .
منبع : زن در آینه جلال و جمال -ص132-133
زمانی که مادر حضرت مریم او را به دنیا آورد گفت :
سوره آل عمران -ایه36(فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثي وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثي وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعيذُها بِکَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ)
پس چون او را بزاد ، گفت: پروردگارا ، من او را دختر آوردم- و خدا به آنچه او زاییده داناتر بود ، و آن پسر ( که او در نظر داشت ، در فضیلت ) مانند این دختر نیست- و من نام او را مریم نهادم و البته من او را و اولاد او را از ( شر ) شیطان رانده شده به پناه تو در می آورم.
ناآشنایان به بلندای معارف قرآن ،سخن او را به همان رسوم جاهلی تفسیر کرده اند . بادقت در کتب ادبی روشن می شود برخی ادبیان تشبیه را در جمله (ولیس الذکر کالانثی) تشبیه معکوس دانسته ،میگویند: چون مذکر بهتر از مونث و مرد بالاتر از زن است و درواقع ،نظرش ای است که : (لیست الانثی کالذکر ) یعنی دختر مانند پسر نمی شود .
اما تشبیه اصل و مستقیم در آیه بدین معناست که : هرگز پسر نمی تواند نقش دختر را ایفا کند و هیچ مردی نمی تواند پدر عیسی ع شود و پسرها شایستگی این دختر را ندارند .
قرآن برتری را به تقوا می داند و در احکام و وظائف تساوی بین مرد و زن را نمی پذیرد و عدالت گرا است،(حجرات، 13)
راهکارهای عملی و معنوی برای دخترانی که خواستگار ندارند و قصد ازدواج دارند :
1- گاهى اوقات موانعى بر سر راه آمدن خواستگاران وجود دارد كه يكى از اين موانع در برخى از موارد خانواده دختر هستند. يعنى اگر خانواده دختر به يك ويژگى ياصفت ناپسند اجتماعى، ظاهرى، اخلاقى و يا مذهبى در بين فاميل، آشنايان و همسايه ها شناخته شوند، در اين صورت طبيعى است كه ديگران تمايلى به ارتباط برقراركردن با چنين خانوادهاى نداشته باشند. اين امر نيز بايد مورد توجه خانواده ها قرار گرفته و در صورت لزوم تغييرات لازم را در نحوه برخورد و صفات اخلاقى وآداب اجتماعى خود ايجاد نمايند تا زمينه ازدواج دختران آنها فراهم گردد.
2- يكى ديگر از موانع آمدن خواستگاران وجود ويژگى هاى ظاهرى، جسمانى و اخلاقى ناپسند در خود دختر مىباشد. يك ويژگى
اخلاقى زشت مثل حسود بودن، مغرور بودن، تندخويى يا… سبب پا پس كشيدن خواستگاران و سطحى شدن روابط فرد با ديگران
خواهد شد. رعايت نكردن آداب اجتماعى در گفتار و رفتار سبب بد جلوه كردن انسان در نظر ديگران خواهد شد. همچنين وضعيت ظاهرى هر فرد نشانه و ملاكى است براى تشخيص دادن آنچه كه در ذهن و قلب او مى گذرد، بنابراين اگر خانمى با ظاهرى شلخته، نامنظم و نامرتب در اجتماعات حاضر شود و يا اينكه شئونات دينى و عرفى را در پوشيدن لباس، آراستگى و آرايش رعايت نكند حتماً برداشتهاى نادرستى از او در فكر ديگران شكل خواهد گرفت كه اين مسأله خود مانع بزرگى بر سر راه ازدواج خواهد بود.
3- گاهى اوقات هم موانعى در اين مسأله دخالت دارند كه ما انسانها از درك و برطرف كردن آنها عاجز هستيم. مثل اينكه گاهى اوقات مصلحت انسان در كارى كه آن را مى خواهد و بر آن اصرار دارد نيست، اما او متوجه نيست. قرآن كريم در اين زمينه كه انسان نمى تواند هميشه صلاح خود را درست تشخيص دهد و گاهى اوقات چيزى را مى خواهد كه به خير و صلاح او نيست و گاهى اوقات چيزى را كه خوب است نمى خواهد، مى فرمايد: «چه بسا شما چيزى را دوست نداريد ولى خير شما در آن است و چه بسا شما چيزى را دوست داريد ولى آن چيز براى شما شر است عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم و عسى ان تحبوا شيئا و هو شر لكم» (سوره بقره آيه 216). در هر حال انسان نسبت به آينده خود ناآگاه است و در اين گونه موارد تنها و بهترين راه، توكل بر خداوند و متوسل شدن به امامان معصوم عليهم السلام و دعا كردن است. چه موانع متعدد و بزرگى كه با دعا كردن و توسل از پيش روى انسان برداشته مىشود تا مسير زندگى صاف و هموار عگردد.
4- محل زندگى نامناسب نظير محله بدنام و يا جرمخيز نيز يكى ديگر از عواملى است كه باعث كم شدن شانس ازدواج يك دختر مىتواند قلمداد گردد. شايسته است در چنين مواردى جهت تغيير در سرنوشت دختر هم كه شده خانواده وى دست به هجرت زده و محل زندگى خود را تغيير دهند.
5- ضعف در روابط اجتماعى نظير انزواجويى دختر نيز يكى از اين عوامل هستند: در چنين مواردى پيشنهاد مىگردد چنين دخترانى با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقى و شرعى در مجامع و محافل زنانه نظير روضههاى خانگى، مراسمع هيأتهاى مذهبى و… حضور يابند تا زمينه آشنايى مادران نيازمند عروس و يا واسطهها با چنين دخترى مهيّا گردد.
6- گاهى نيز دختر در محلى زندگى مىكند كه همتايى براى ازدواج با وى نيست مثلاً دختر مورد نظر داراى تحصيلات عاليه در حد دكتراست و يا اينكه وضع مالى پدرش بسيار بالاست و…. در چنين مواردى يكى از راهكارها هجرت و نقل مكان كل خانواده به محله و يا شهر بزرگتر و يا ميهمان شدن خود دختر (در صورت نبودن مانع و با رعايت ضوابط اخلاقى و شرعى) در منزل يكى از محارم در شهرى بزرگتر است.
چند راهكارعملى براى حل مشكل:
1 درمجالس زنانه باظاهرى آراسته وزيبا حاضرشويد.
2 روابط اجتماعى خودرا افزايش دهيدوسعى كنيد دراينگونه روابط باديگران با گرمى ومهربانى برخوردكنيد.
3 درگفت وگوهاى خود به صورت غيرمستقيم علاقه وميل خودرابراى ازدواج بافردمومن ومتدين ابرازداريد.
4 به جاى تمركزبرنقاط ضعف خودبرويژگى هاى مثبت شخصيتى خودتمركزكنيد. براى اين كارليستى ازنكات مثبت خودتهيه كنيدوهرروزآن رامروركنيد.
5 مهارتهاى زندگى خودراافزايش دهيد. براى اين كارمى توانيددركلاسهاى خياطى گلدوزى و… شركت كنيد.
6 چنانچه دررفتاروكردارخودنقاط منفى مشاهده مى كنيدسعى كنيداين نكات رابرطرف كنيد.
7 بادقت به بررسى موانع ازدواج خودبپردازيدوازاين موانع ليستى تهيه كنيدسپس باتمام وجودسعى دربرطرف كردن اين موانع داشته باشيد. چنانچه برطرف كردن اين موانع راازتوان خودخارج مى دانيدازافرادآگاه ودلسوزكمك بگيريد.
8 ازوالدين خودبخواهيدبراى برطرف شدن مشكل شما دعا كنند.
بيان راهكارهاى معنوى حل مشكل:
1 متوسل شدن به امامان معصوم (ع) به ويژه حضرت جوادالائمه است. چه موانع متعدد و بزرگى كه با دعا كردن و توسل از پيش روى انسان برداشته مى شود و مسير زندگى انسان صاف و هموار مى گردد. نقل است كه حضرت آيه الله العظمى بهجت (ره) دراين گونه موارد نماز جعفر طيار (كه در مفاتيح الجنان آمده است) را سفارش مى كردند.
2 از اميرالمؤمنين نقل شده كه هر كس قصد ازدواج داشته باشد دو ركعت نماز گذارد در هر ركعت پس از حمد سوره ياسين بخواند پس از اتمام نماز حمد و ثناى پروردگار گذارد.
3 دو دعا را نيز زياد بخوانيد در قنوت نماز، بعد از هر نماز، در سجده يا هر وقت ديگر:
الف. «اللهم اغننى بحلالك عن حرامك و بطاعتك عن معصيتك خدايا مرا بى نياز كن با حلالت از حرامت و با فرمانبرداريت از نافرمانيت». برخى از بزرگان توصيه كرده اند اين دعا 114 مرتبه در يك مكان مقدس مانند مسجد يا زيارتگاه خوانده شود.
ب. «ربِ انّى لِما أنزلتَ الىّ مِن خيرٍ فقيرٌ خدايا بى ترديد من به خيرى كه تو بر من فرو مى فرستى نيازمند و محتاجم». (قصص، آيه 24) قرآن مجيد مى فرمايد كه وقتى موسى گرسنه و تنها و بى سرپناه اين دعا را خواند به لطف خداى عالى حضرت شعيب دختر خود را به سوى او فرستاد و او را به دامادى برگزيد.
4 برخى به حسب تجربه خواندن و مداومت بر تلاوت آيه 21 سوره روم را براى اين منظور كارساز و مفيد مى دانند و آن آيه چنين است: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21) و از نشانههاى خداوند اين است كه همسرانى از جنس خود شما براى شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند.
5 دعاى «معراج» و «نادعلى» براى گشايش همه گرفتارى ها مفيد است.
6 امام صادق (ع) به ابوبصير مى فرمايند: هرگاه خواستى ازدواج كنى ابتدا دو ركعت نماز بجا بياور سپس حمد و سپاس خداوند نما و بعد بگو «اللهم أنى اُريد أن أتزوّج، اللهم فاقدر لى مِن النساء اعفهن فرجا، و احفظهن لى فى نفسها و فى مالى، و اوسعهن رزقا و اعظمهن بركه، و اقدر لى منها ولدا طيبا تجعله خلفا صالحا فى حياتى و بعد موتى» خداوندا من مى خواهم ازدواج كنم، خداوندا براى من پاكدامن ترين زنان را مقرر فرما و كسى كه خويشتن دار از همه نسبت به خود و نگهدارى كننده ترين فرد در مالم باشد، كه به واسطه آن نفسم (حالم) و مالم محفوظ بماند، كسى كه فراخ ترين روزى و بيشترين بركت را در زندگى داشته باشد، و از وى براى من فرزندى طيب در نظر بگير كه جانشينى شايسته در حيات و ممات من باشد.
7 دعاى زير در اواخر جلد 103 بحارالانوار كتاب النكاح باب «الدعاء عند التزويج» از اميرالمومنين (ع) نقل گرديده است اين حديث ضمن آنكه درخواست از خداست خود بيانگر عالى ترين معيارها در گزينش همسر نيز هست: هر كه قصد ازدواج داشته باشد دو ركعت نماز گذارد در هر ركعت پس از حمد سوره ياسين بخواند پس از اتمام نماز حمد و ثناى پروردگار گذارد و اين دعا را بخواند: «اللهم ارزقنى زوجه صالحه ولودا ودودا غيورا قنوعا ان احسنت شكرت و ان اسئت غفرت و ان ذكرت الله تعالى اعانت و ان نسيت ذكرت و ان خرجت من عندها حفظت و ان دخلت عليها سرت و ان امرتها اطاعتنى و ان اقسمت عليها ابرت قسمى و ان غضبت عليها ارضتنى يا ذالجلال والاكرام هب لى ذلك فانما اسالك ولا اجد الا ما قسمت لى»
مطمئن باشيد اگر به خداوند متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار كنيد، خداوند به بهترين وجه و شكل به آن رسيدگى خواهد كرد زيرا او خير و صلاح بندگانش را بهتر از آنها مىداند. در قرآن كريم آمده است: «چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد». (بقره/ 216)
امروز سخنرانی ساعت10:30 شبکه 5 استاد پناهیان رو گوش میدادم . خیلی حالم رو دگرگون کرد همزمان با گوش دادن تایپ میکردم و اشک می ریختم . گفتم برای شما دوستان هم بذارم .
چرا ما در شبهای قدر رشد نمیکنیم؟
مشکل جامعه ما گنه کاران و بدحجابی و بی دینی دیگران نیست . اینها تقصیر ما مومنین است . شب قدر برای رشد است .برای استغفار که شب قدر لازم نیست .هرشب جمعه و هرشب معمولی گنه کار پاک میشه . شب قدر برای رشد انسان است .
روز قیامت ما رو با حضرت علی ع که سنجیدند میفهمیم چه خبره !
-انداره های خدا بزرگه . موانع رشدتون رو کنار بزنید .
چکارکنیم یاس ازبین بره و دعا مون مستجاب بشه- بفهمی می تونم و خدا هم می تو نه .–>>اینکه محاله .
راه میانبر امیر المومنین ع می فرمایند: امیدت رو به خدا ببند .از بقیه قطع امید کن .
کسی رو تحویل میگرند که خدا تنها داراییش باشه و از همه نا امید باشه
.با تفکر به این برسید .نه با عمل . عملی یعنی برسی به ته دنیا . یا لحظه ای مرگ . پس باید با تفکرت برسی .
امام رضا ع : نذار شیطان یاس در تو ایجاد کند .
امام صادق ع : وقتی از خددا چیزی میخوای و میخوای بهت حتما بده از همه نا امید بشو .
گول تحویل دیگران رو نخور و دل نبند. اگر این ناامیدی از دیگران در دل هرکسی باشه خدا قطعا حاجتش رو میده
بعضی ها امید دارند به روزهای دیگه سال و به ماه رمضان دیگر . اگر امشب اخرین شب عمرت باشه چی ؟؟؟؟؟
منبع: .سایت بیان معنوی .برنامه 8 تیر 1395.حسینیه ایت الله حق شناس - ..ir/pobayanmanavist/3078
امشب غریبانه بگو یا صاحب زمان عج
خدایا از دنیا بریدن در من ناتوان و ضعیف محال شده . خدایا من لی غیرک . کمکم کن از همه قطع امید کنم .خدایا تنها دارای من امشب است . مرا رهانکن . دستم بگیر در مسیر مستقیمت . خدایا بار سنگین طلبگی را بر دوشم حس میکنم . خدایا آبرویی که دارم از تو دارم . چیزی برای توشه ای راه ندارم .هرچیزی هست از توست . خدایا نور امیدت را از من نگیر . بارالها مرا لحظه ای به حال خود رها نکن . آمین یا رب العالمین .
درك حقيقت شب قدر بسيار دشوار است تا آنجا كه خداى تعالى در سوره قدر به پيامبر عظيم الشان خود (ص) مى گويد: و ما ادراك ما ليله القدر. تو چه مى دانى كه شب قدر چيست. براى درك شب قدر همين قدر كه انسان بتواند در آن احيا داشته باشد و به ياد خدا باشد و با خداى متعال انس بگيرد و دعا كند، كافى است.
توضيح بيشتر:
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگيرى است. 1 «تقدير» نيز به معناى اندازهگيرى و تعيين است. 2 اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ويژگى هستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن 3 به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودى هر چيز، «قدر» نام دارد. 4
صفحات: 1· 2
حضرت اميرالمؤمنين على (ع) فرزند ابوطالب شيخ بنى هاشم، عموى پيغمبر اكرم (ص) بود كه پيغمبراكرم (ص) را سرپرستى نموده و در خانه خود جاى داده و بزرگ كرده بود و پس از بعثت نيزتا زنده بود از آن حضرت حمايت كرد و شرّ كفار عرب و خاصه قريش را از وى دفع نمود.
على (ع) (بنا به نقل مشهور) ده سال پيش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قطحى كه در مكه و حوالى آن اتفاق افتاد، بنا به خواست پيغمبراكرم (ص) از خانه پدرى به خانه پسر عموى خود پيغمبر اكرم (ص) منتقل گرديد و تحت سرپرستى و پرورش مستقيم آن حضرت در آمد.
پس از چند سال كه پيغمبراكرم (ص) به موهبت نبوت نايل شد و براى نخستين بار در» غار حرا «وحى آسمانى به وى رسيد وقتى كه از غار رهسپار شهر و خانه خود شد، شرح حال را فرمود، على (ع) به آن حضرت ايمان آورد و باز در مجلسى كه پيغمبراكرم (ص) خويشاوندان نزديك خود را جمع و به دين خود دعوت نموده فرمود: نخستين كسى كه از شما دعوت مرا بپذيرد خليفه و وصى و وزير من خواهد بود، تنها كسى كه از جاى خود بلند شد و ايمان آورد على (ع) بود و پيغمبراكرم (ص) ايمان او را پذيرفت و وعدههاى خود را دربارهاش امضاء نمود و از اين روى على (ع) نخستين كسى است در اسلام كه ايمان آورد و نخستين كسى است كه هرگز غير خداى يگانه را نپرستيد.
على (ع) پيوسته ملازم پيغمبراكرم (ص) بود تا آن حضرت از مكه به مدينه هجرت نمود و در شب هجرت نيز كه كفار خانه آن حضرت را محاصره كرده بودند و تصميم داشتند آخر شب به خانه ريخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند، على (ع) در بستر پيغمبراكرم (ص) خوابيده و آن حضرت از خانه بيرون آمده ورهسپار مدينه گرديد.
وپس از آن حضرت مطابق وصيتى كه كرده بود، امانتهاى مردم را به صاحبانش رد كرده، مادر خود و دختر پيغمبر را با دو زن ديگر برداشته به مدينه حركت نمود. در مدينه نيز ملازم پيغمبراكرم (ص) بود و آن حضرت در هيچ خلوت و جلوتى على (ع) را كنار نزد و يگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به وى تزويج نمود. و در موقعى كه ميان اصحاب خود عقد اخوت مىبست او را برادر خود قرار داد.
على (ع) در همه جنگهاى كه پيغمبراكرم (ص) شركت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوك كه آن حضرت او را در مدينه به جاى خود نشانيده بود و در هيچ جنگى پاى به عقب نگذاشت و از هيچ حريفى روى نگردانيد و در هيچ امرى مخالفت پيغمبراكرم (ص) نكرد چنانكه آن حضرت فرمود:» هرگز على از حق و حق از على (ع) جدا نمىشود «
على (ع) روز رحلت پيغمبراكرم (ص) 33 سال داشت و با اينكه در همه فضائل دينى سرآمد و در ميان اصحاب پيغمبر ممتاز بود، به عنوان اينكه وى جوان است و مردم به واسطه خون هايى كه در جنگها پيشاپيش پيغمبراكرم (ص) ريخته با وى دشمنند از خلافت كنارش زدند و به اين ترتيب دست آن حضرت از شؤونات عمومى بكلى قطع شد. وى نيز گوشه خانه را گرفته به تربيت افراد پرداخت و 25 سال كه زمان سه خليفه پس از رحلت پيغمبراكرم (ص) بود، گذرانيد و پس از كشته شدن خليفه سوم، مردم با آن حضرت بيعت نموده و به خلافتش برگزيدند.
آن حضرت در خلافت خود كه تقريباً چهار سال و نه ماه طول كشيد، سيرت پيغمبراكرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته اين اصلاحات به ضرر برخى از سودجويان تمام مىشد و از اين روى عدهاى از صحابه كه پيشاپيش آنها امالمؤمنين» عايشه و طلحه و زبير و معاويه «بودند، خون خليفه سوم را دستاويز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بناى شورش و آشوبگرى گذاشتند.
آن حضرت براى خوابانيدن فتنه، جنگى با امالمومنين عايشه و طلحه و زبير در نزديكى بصره كرد كه به» جنگ جمل «معروف است و جنگى ديگر با معاويه در مرز عراق و شام كرد كه به جنگ» صفين «معروف است و يك سال و نيم ادامه يافت و جنگى ديگر با خوارج در نهروان كرد كه به جنگ» نهروان «معروف است و به اين ترتيب، بيشتر مساعى آن حضرت در ايام خلافت خود، صرف رفع اختلاف داخلى بود و پس از گذشت زمان كوتاه، صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرى در مسجد كوفه، در سر نماز به دست بعضى از خوارج ضربتى خورده و در شب 21 همان ماه شهيد شد. على (ع) در علم و دانش، داناترين ياران پيغمبراكرم (ص) و ساير اهل بيت اسلام بود و نخستين كسى است در اسلام كه در بيانات علمى خود، در استدلال و برهان را باز كرد و در معارف الهيّه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترين عرب بود در سخنرانى.
على (ع) در شجاعت ضرب المثل بود در آن همه جنگها كه اضطراب از خود نشان نداد و با اينكه بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنين و جنگ خبير و جنگ خندق، ياران پيغمبراكرم (ص) و لشكريان اسلام لرزيدند و يا پراكنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نكرد و هرگز نشد كه كسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآويزد و جان به سلامت برد و در عين حال با كمال توانايى ناتوانى را نمىكشت و فرارى را دنبال نمىكرد و شبيخون نمىزد و آب به روى دشمن نمىبست.
از مسلمات تاريخ است كه آن حضرت در جنگ خيبر در حملهاى كه به قلعه نمود، دست به حلقه در رسانيده با تكانى در قلعه را كنده به دور انداخت. و همچنين روز فتح مكه كه پيغمبراكرم (ص) امر به شكستن بتها نمود، بت» هبل «كه بزرگترين بتهاى مكه و مجسمه عظيم الجثهاى از سنگ بود كه بر بالاى كعبه نصب كرده بودند، على (ع) به امر پيغمبر (ص) پاى روى دوش آن حضرت گذاشته بالاى كعبه رفت و» هبل «را از جاى خود كند و پايين اندخت.
على (ع) در تقواى دينى و عبادت حق نيز يگانه بود، پيغمبراكرم (ص) در پاسخ كسانى كه نزد وى از تندى على (ع) گله مىكردند مىفرمايد:» على را سرزنش نكنيد زيرا وى شيفته خداست «. ابودرداى صحابى پيكر آن حضرت را در يكى از نخلستهان هاى مدينه ديد كه مانند چوب خشك افتاده است، براى اطلاع، به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى كه دختر پيغمبر (ص) بود، درگذشت همسرش را تسليت گفت، دختر پيغمبر (ص) فرمود:» پسر عم من نمرده است بلكه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و اين حال براى وى بسيار اتفاق مىافتد «. على در مهربانى به زير دستان و دلسوزى به بينوايان و بيچارگان و كرم و سخا به فقرا و مستمندان، قصص و حكايات بسيار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش مىرسيد در راه خدا به مستمندان و بيچارگان مىداد و خود با سخت ترين و سادهترين وضعى زندگى مىكرد.
آن حضرت كشاورزى را دوست مىداشت و غالباً به استخراج قنوات ودرختكارى و آبادكردن زمينهاى باير مىپرداخت ولى از اين راه هر ملكى را كه آباد مىكرد و يا هر قناتى را كه بيرون مىآورد و قف فقرا مىفرمود و اوقاف آن حضرت كه به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى، عوايد ساليانه قابل توجهى (24 هزار دينار طلا) داشت.
شيعه در اسلام ص 199، علامه سيد محمد حسين طباطبائى
از سالهای بی قراری من تا قراری که بیقرارتر است .
سالهای جاهلیت عمرم به نوشتن چندصفحه هدف در شب سال نو میگذشت و یکسال تلاش برای رسیدن به اهدافم .
تا اینکه 8سال پیش چراغ هدایتم نهج البلاغه مرا به شب قدر وصل کرد و خدا و نماز شد تنها مسیرم .
اما داستان اهداف شب قدر چندصفحه بود .چقدر هدف داشتم برای نوشتن .
دوسال پیش صفحه ای اهدافم به نصف رسید . و امسال حیران نوشتن ،سردرگم اینکه چه هدفی دارم ؟
اهدافم به 5 شماره رسید . و بعد سکوت …..
اما سکوت شیرینی نبود . بی هدفی انسان را می کشد .
امروز کتاب شبهای بی قراری روزنه ای امید برایم روشن کرد بسوی هدفی بزرگ . البته خیلی تخصصی تر و هیجان انگیزتر از قبل
با خواندن کتاب آقای بنی هاشمی سراسر شور شدم و سه ساعت تا اتمام کتاب میخکوب شدم و حتی صدای اذان را هم نشنیدم .
این روزها چقدر در جهل مصیبت بسر میبریم . چقدر از روی خود خواهی دعای فرج می خوانیم .
دلم گرفت از این همه نادانی ام .دراوج مسیر دانستن و درس طلبگی به یکباره فروریختم .مصیبت غیبت را چگونه درک کنم؟
درد یتمی و بی پدری را چگونه تحمل میکنم ؟؟
خدایا من حیران و گم گشته ای مسیر غیبتم .
پدرمهربانم ، فرزند پر مدعای تو کمشده در مسیر زندگی . پدر دل شسکته ای من، من لایق روی ماه تو نیستم . اما اینها از روی علم من نیست . من جاهل زمان ام . من درراه و مسیر زندگی جز توکل بر خدایم و توسل بر شما دارایی ندارم.
امشب یاریم کنید فقط برای فرج شما دعا کنم . فهم نبودن امام را به من عطا کنید .
امشب دعای مشلول می خوانم و در انتظار بخشش پدر، بی پروا اشک خواهم ریخت …
خدایا من لی غیرک …
امام زمان عج حاجت مارا فراموش نمی کنند.
شخصی خدمت امام رضا ع می رسد و دردل می گذراند که هنگام خداحافظی ،یکی از لباس های امام را به عنوان کفن
گرفته و دو سکه نیز به نام ایشان ضرب شده ،به عنوان نگین انگشتری دختران خود طلب نماید.
اما هنگام خداحافظی خواسته های خودرا از یاد میبرد .
ناآگاه امام رضا علیه السلام می فرمایند:
“اندگی صبرکن”
رو به خادم خود نموده ،می فرمایند:
“یکی از جامعه هایم را بیاور تاکفن خود قراردهدو دو سکه نیز تا نگین انگشتری دخترانش نماید” (بحارالانوار-ج49-ص41)
اگر برای اامام زمان عج دعاکردیم و حاجات خود را فراموش کردیم،امام زمان عج که از فرزندان همان امام رئوف و
مهربان ،امام رضا علیه السلام هستند،فراموش نم یکنند برای ما دعا نمایندو حاجتمان را رفع نمایند.
اگر دراین شب ها خود را فراموش کنید و تنها برای امام زمان عج دعا نماییم نه تنها ضرر نکرده ایم بلکه بزرگترین
سودرا در عمر خود برده ایم .فقط برای امام دعاکنیم و معامله نکنیم .
منبع:کتاب شب های بی قراری .گفتگوهایی پیرامون شب های قدر . ص 80تا82.نوشته دکترسیدمحمدبنی هاشمی
امیر المومنین علیه السلام :
(اگر با دعا و ندبه و ناله به پیشواز بلا می شتافتند ،هرگز آنچه برسرشان می آمد ،فرود نمی آمد و اگر هنگامی که ناملایمت ها فرود آمد و
نعمت ها از بین رفت ،با نیت های صادقانه به درگاه پروردگار ،جزع و فزع می نمودند ،سستی نمی ورزیدند و اسراف نمیکردند ،بی
تردید خداوند هرتباهی را برایشان اصلاح می نمود و هر خیری (که از دست داده بودند)را به آنان باز میگرداند.)بحارالانوار -ج10-ص102
این شب ها ،شب اعتراف است .شب اندیشیدن در سابقه خود است.
جز توبه و بازگشتن به درگاه خداراهی به سوی عاقبت به خیری نیست ،چون جز انسان پاک ،کسی وارد بهشت نمی شود. بحارالانوار -ج8-ص125
چهارگروه بخشیده نمی شوندیکی از انها عاق والدین است .
طبق فرموده ای امیر المومنین دعای شریف مشلول اکسیر اعظم این گناه است .
سوال –>> آیا عاقّ امام زمان نیستیم ؟
آیا کاری نکرده اید که این پدر مهربان را آزرده باشید ؟؟
بزرگترین مصیبت مصیبت غیبتی است که با گناهان خود ،سبب ساز آن شده و امام زمان عج را به گرفتاری انداخته ایم .
ما جزء دوستان ایشان هستیم . با این آبرو ،با این نعمت چه کرده ایم ؟
چه کسی می تواند مدعی شود که من عاقّ امام زمان عج نیستم ؟
باید چه کرد؟ چه کنیم تا خدامارا ببخشاید؟فریادرس ما کیست؟
مگر نه این است که در زیارت آل یاسین می خوانیم : : سلام بر تو ای دادرس و رحمت پهناور .”
نسخه ای امیر المومنین علیه السلام برای عاق والدین دعای مشلول بهانه خوبی است برای آشتی و عذرخواهی ا زاین پدر مهربان !
متن دعا :
دانلود:متن پی دی اف دعا
سوره شوری /آیه30 :
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَيْديکُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ کَثيرٍ
هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید ، و بسیاری را نیز عفو می کند!
دراین شب ها باید از گناهانی توبه کرد که مارا دچار مصیبت کرده است .هرکسی متناسب با ظرفیت و میزان سختی که از هرکدام از دردها به دوش میکشد لب به سخن می شاید . اما گویا من یک مصیبت را از یاد بره ام ….
آری مصیبت غیبت امام زمان عج را به فراموشی سپرده ام ….
مصیبتی که تمام دردها از آن ناشی می شود. از بودو نبودش رنجی حس نمیکنم . ….
اما و الله قسم ،غیبت امام عصر مصیبت است .
منبع :بحارالانوار-ج53-ص174
او هنوز از یاد نبرده است .
کاش برای فرجش کمی عمل کنیم .
منبع : کتاب شبهای بی قراری - گفتارهای پیرامون شب های قدر . نوشته :دکترسید محمدنبی هاشمی .ص30تا40