اصرار بر گناه این است که نسبت به گناه ،لاآبالی شده ،پس از انجامش ،توبه از آن را لازم نشمریم .
منبع: (الکاافی-کتاب الایمان الکفر-باب الاصرار علی الذنب -ح2)
مارا چه شده که از نزول گناهان بر خود نمی هراسیم ؟؟
بزرگترین دلیل باور نداشتن عذاب الهی است .
اشرف مخلوقات پیامبر اکرم ص و حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا س هنگام شنیدن آیات عذاب به پهنای صورت اشک میریختند .
حال چرا ما خم به ابرو نمی آوریم ؟ چون قلبمان مُرده است .چه مصیبتی از این بالاتر …..
اعتراف به گناه از مهمترین اعمال مکه مکرمه است .
امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:
از گناه برحذر باشیدکه بلاها و کمی رزق از گناه است ،حتی خراشی هرچنداندک تا لغزش پا و انچه از مصبیت برشما میرسد همه و همه از گناهانی است که مرتکب می شوید این کلام خداوند است که می فرماید:
هرمصیبتی که به شما می رسد به خاطرکارهایی است که خود مسبب آن شده اید ،درحالیکه خداوند از بسیاری از گناهان در میگذرد. /(سوره شوری-ایه30)
منبع :کتاب شب های بی قراری. گفتارهایی پیرامون شب های قدر . نوشته دکترسید محمدبنی هاشمی
دوستان خدا در کلام امیر المومنین علیه السلام ؟؟
روزى اميرمؤمنان (ع) آيه: «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»(1) «دوستداران خدا، نه مى ترسند و نه دچار حزن و اندوه مى شوند» را تلاوت كرد و فرمود:
مى دانيد اولياء الله چه كسانى اند؟
گفتند: آنها كيستند، اى اميرمؤمنان (ع)؟
فرمود: دوستداران خدا، ما هستيم و پيروان ما. هر يك پس از ما، از ما پيروى نمايد، خوشا ما خوشا ما و خجسته آنان، در حالى كه خجستگى آنان برتر از خجستگى ما است.
گفته شد: خجستگى آنان چگونه است كه افضل از خجستگى ما است؟ آيا ما و آنان به يك حالت نيستيم؟
فرمود: لاَ، لاِنَّهم حَمَلوا ما لَمْ تَحْمِلوا عَلَيْهِ وَ اَطاقُوا مَا لَمْ تُطيقوُا(2) «نه، زيرا آنان مسئوليت هايى بر دوش مى كشند كه شما نمى توانيد، و سختى هايى را متحمل مى شوند كه شما طاقت نمى آوريد».- سنت، بدعت، فُرقت و جماعت-
پرسش: كلام حضرت على (ع) درباره «سنت»، «بدعت»، «فرقت» و «جماعت» چيست؟
مردى، از على (ع) درباره «سنت» و «بدعت» و «فرقت» (تكروى) و «جماعت» پرسيد، حضرت (ع) در جوابش فرمود:
اَمّا السُّنَّهُ فَسُنَّهُ رَسولِ اللّهِ (ص)، وَ اَمّا الْبِدْعَهُ فَما خَاَلفَها، وَ اَمَّا الفُرْقَهَ فَاَهْلُ الباطِلِ، وَ اِنْ كَثُروا، وَ اَمَّا الْجَماعَهُ فَاَهْلُ الحَقِّ وَ اِنْ قَلُّوا(3)
«سنت، همان سنت رسول خدا است، اما بدعت هر چيزى است كه بر خلاف سنت باشد، و تكروان اهل باطلند هر چند بسيار باشند، و جماعت همان حق پرستانند، اگر چه اندك باشند».
(1) يونس (10) آيه
62
(2) تفسير العياشى، ج 2، ص. 124
000 (3) تحف العقول، ص. 211
منبع : کتاب زن در آینه جمال و جلال . از حجت الاسلام جوادی آملی . ص 42
زراره بن اعین از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید :
نزد ما مردمی هستند که می گویند : خداوند حوِّا را از بخش نهایی ضلع چپ آدم آفرید؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند از چنین نسبتی هم منزه است و هم برتر ار آن است …آیا خداوند توان آن را نداشت که همسر آدم را از غیر دنده ای او خلق کند تا بهانه دست شناعت کنندگان دهد که بگوبند: بعضی از اجزای آدم با بعض دیگر نکاح نمود …سپس فرمود: خداوند بعد از آفرینش آدم ،حوّا را به طور نوظهور پدید آورد …آدم علیه السلام بعداز آگاهی از خلقت وی از پروردگارش پرسید : این کیست که قرب و نکاه او مایه اُنس من است ؟؟؟
خداوند فرمود : ااین حوّا ست .ایا دویت داری که با تو و مایه ای اُنس باشد و با تو سخن بگوید و پیرو تو باشد ؟؟
آدم گفت :آری ،پروردگارا تا زنده ام سپاس توبرمن لازم است ،آنگاه خداوند فرمود : از من ازدواج با اورا بخواه ، چون صلاحیت همسری تورا جهت تامین علاقه جنسی نیز دارد و خداوند شهوت جنسی را به او عطا کرد ،سپس آدم عرض کرد : من پیشنهاد ازدواج با وی را عرضه می دارم ،رضای شما در چیست ؟
خداوند فرمود : رضای من در آن است که معالم دین مرا به او بیاموز .
مطالب مهم و سودمند این حدیث :
1- خلقت حوّا از ضلع و دنده چپ آدم صحیح نیست .
2-آفرینش حوّا مستقل بوده است .
3- نزدیکی و نگاه آدم به حوّا مایه انس وی شد و خداوند این اصل را پایه ای ارتباط آن دو قرار دارد و این انس انسانی قبل از ظهور غریزه جنسی بوده است .
4-خداوند گرایش جنسی را بعد از برقراری انس و دوستی بر آدم ع القا نمود .
5- بهترین هدیه ومهریه برای زن تعلیم علوم الهی و آموختن معالم دین است .
6- پس از ازدواج ،آدم به حوّا گفت :به طرف من بیا و به من رو کن و حوّا به او گفت : تو به سو ی من رو کن . خداوند امر کرد که آدم برخیز و به طرف حوّا برود و این همان را ز خواستگاری مرد از زن است .
نکات مهم دیگر :
–هیچ مزیتی مرد به زن در اصل آفرینش ندارد و روایاتی که عهده دار اثبات این مزّیت اند ،یا از لحاظ سند نارسایند یا دلالت آنها نا تمام است و درحد مظّنه و گمان است .
–اساس خانواده بر محور دوستی انسانی و عقلی است ،نه برمدار شهوت جنسی .
–نقش زن در قالب مظهر جمال الهی درچهره ای انسان تبیین میگردد،نه بعنوان عامل رفع شهوت بصورت یک جنس ماده .
———————————————————————————————————-
حالا یک سوال : نگاه دین به زن ابزار گونه است یا نگاه تفکراتی که به بهانه آزادی زن را جوری نمایش می دهند که جنسیت او نمایان باشد ؟؟؟؟؟؟
تفکری که به جنبه ای انسانی توجه می کند قابل ستایش است یا تفکری که در نگاه اول تفاوت جنسسیتی آن انسان نمایان میشود ؟؟؟؟
آزادی به معنای نشان دادن تفاوت هاست یا نشان دادن تساوی ؟؟؟؟
انسان وقتی جلوه ای انسانیت او نمایان میشود که در برخورد اول تفکر او بررسی شود .
امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه كه روزه مى گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز كند.»
الكافى ج 4 ص 87، ح 1
آیا انقلاب اسلامی در روایات و احادیث زمینه ساز ظهور امام زمان عج است؟
در روايات مربوط به حضرت مهدى، عليهالسلام، و زمينه سازى حكومت آن بزرگوار، ايرانيان داراى سهم بسزايى بوده و كسانى هستند كه به مقام ايجاد زمينه مناسب براى ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وى نائل مىشوند… مىتوان، نقش ايرانيان زمينه ساز را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است نيز، به چهار مرحله تقسيم نمود:
مرحله اول: از آغاز نهضت توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ.
مرحله دوم: داخل شدن در جنگى طولانى، تا اينكه خواستههاى خويش را بر دشمن تحميل كنند.
مرحله سوم: رد كردن خواستههاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و به پا داشتن قيام همه جانبه آنان.
مرحله چهارم: سپردن پرچم اسلام به دست تواناى حضرت مهدى، عليهالسلام، و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.
در روايتى از وجود مقدس امام صادق (ع) نقل شده است: به زودى، كوفه، از مؤمنان خالى مىگردد و دانش مانند مارى كه در سوراخش پنهان مىشود، از آن شهر رخت برمىبندد سپس علم ظاهر مىشود در شهرى به نام قم آن شهر معدن علم و فضل مىگردد (و از آنجا به ساير شهرها پخش مىشود) به گونهاى كه باقى نمىماند در زمين جاهلى نسبت به دين، حتى زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم (ع) واقع مىشود… علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش مىشود و حجت بر جهانيان تمام مىشود به گونهاى كه در تمام زمين، فردى پيدا نمىشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام مىكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان (ظالم و معاند) مىشود زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمىدارد، مگر وقتى كه حجت را انكار كنند (بحار الانوار، ج 57 و 60، ص 213).
صفحات: 1· 2
سلام بر غریب ترین ..غریب زمان ..یا صاحب الزمان
آقا اجازه!
دست خودم نیست خسته ام،
در درس عشق، من صف آخر نشسته ام،
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟
درس غریب “غیبت کبری” به سر رسید؟
آقا اجازه!
بغض گرفته گلویمان،
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان،
استاد عشق!
صاحب عالم!
گل بهشت!
باید که مشق نام تورا تا ابد نوشت.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام آقا این روزها شعارهای زیبایی در بین مسلمانان شنیده میشود.
شعار درحد حرف بر زمین مانده است . اللهم عجل الولیک الفرج نُقل مجالس است . امان از مجالسی که به یُمن روز نیمه شعبان بر پا می شود . نیّت صاحبان این مجالس برکت در زندگی مشترک آینده است .آقاجان این شورو هیجان برای دیده شدن است .
آقا اجان ما دراین روزگار از فهم شما دور شده ایم . انگار مغزمان برنامه ریزی هایش برای زندگی دینی نیست . انگار در تمام دوران زندگی گمگشتگی داشته ایم . آقاجان نتیجه ای تمام آموزشهای دوران مدرسه این شده است . ازقرآن برای عکاسی ،از ایام ولادت برای مجالس گناه استفاده می کنیم .
ما به عکس فهمیده ایم که باید فقط درروز مهمی ازدواج کنیم . ولی اینکه چطور باید رفتارکنیم را نیاموخته ایم . ما نقص یادگیری را در این دوران بهمراه داریم .
آقاجان ، چه عجیب شده ایم که صاحب مجلس را شما می دانیم اما رضایت شما را اهمیت نمی دهیم . عجیب مردمی هستیم ما .
سرور ما ، غفلت ما را به پای جهالت بگذارید و برای ما دعا کنید . اقاجان ،دعاکنید ما درعصر شعار تمدن ،بفهمیم که ما هم مصداق جهالت دوران هستیم .
صاحب زمان ،مارا پیدا کن .ما در درون خواسته های نفس گم شده ایم . ما سرگشته ای ماجرای خودخواهی خویشتنیم . ما
گمراه تبلیغات شده ایم . ما سرگرم لایک کردن و تماشا کردنیم . مطالعه هایمان ذره بینی شده است ، دور از تفکر عمیق ،دوراز مشغله ای ظهور …
آقاجان ، دراین عالم هرکسی بره خرید و جنس بد بهش بدند اصطلاحاً میگند :بهش انداختند .آقاجان ،ما را بخرید ،ما خریدنی نیستیم .اما به کرم شما چشم دوخته ایم . آقاجان ،کشتی بزرگ ایران سوراخهای بزرگی دارد مارا از این غرق شدن نجات دهید .
ناجی ما ،
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم
هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد
این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم
شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را
می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم
یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود
گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم
قرآن و حكومت حضرت مهدى عليه السلام
قيام و انقلاب جهانى واپسين ذخيره الهى، بزرگترين حادثه نظام آفرينش، در صحيفه آسمانى مسلمانان، فراوان مورد توجّه و اشارت قرار گرفته است. بدون ترديد آيات نورانى قرآن كريم در باره اين ظهور و قيام مانند بسيارى از زمينههاى ديگر بدون اين كه وارد جزئيات شود، به صورت اصولى و كلّى بحث كرده، از تشكيل حكومت عدل جهانى و پيروزى كامل بندگان شايسته در روى زمين سخن گفته است. اين گونه آيات را مفسران بزرگ شيعه و برخى مفسران اهل سنّت، به استناد سخنان نورانى معصومين عليهم السلام و دانشوران بزرگ اسلامى، مربوط به حضرت مهدى عليه السلام، ظهور و قيام جهانى آن حضرت دانستهاند.
از مجموع آيات قرآنى كه ناظر به اين موضوع دانسته شده، و صراحت بيشترى دارد، جهت رعايت اختصار فقط به برخى اشاره مىشود [[1: آيه نخست: خداوند بزرگ، آن گاه كه آفتاب اميد و آرزوى راستين را در تاريكى ظلم و ستم، بر قلب بندگان شايسته خود تابيد، فرمود: (نَگد كَتَبْنا فِى الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّكْرِ أنّ الارضَ يرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) [[2 و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
پيش از آنكه به روايات معصومين عليهم السلام ذيل آيه اشاره شود توضيح اين نكات لازم است كه: «زبور» داود يا به تعبير كتابهاى عهد قديم «مزامير داود» عبارت است از: «مجموعهاى از مناجاتها و نيايشها و اندرزهاى داود پيامبر عليه السلام». [
[[4
با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ايمان و توحيد آنان روشن مىشود و با توجه به كلمه «صالحون» همه شايستگىها به ذهن مىآيد: عمل، تقوا، علم و آگاهى، قدرت و قوت، و تدبير و نظم و درك اجتماعى. هنگامى كه بندگان با ايمان، اين شايستگىها را براى خود فراهم سازند، خداوند نيز يارى مىكند تا آنان بر مستكبران غلبه يابند، دستهاى آلودهشان را از حكومت زمين كوتاه كنند، و وارث ميراثهاى آنها گردند. بنابراين، «استضعاف» فقط دليل بر پيروزى بر دشمنان و حكومت بر زمين نيست بلكه وجود ايمان و كسب شايستگىها بايسته است و مستضعفان جهان تا زمانى كه اين دو اصل را زنده نكنند به حكومت زمين نخواهند رسيد. خداوند در اين آيه به يكى از روشنترين پاداشهاى دنيوى صالحان كه حكومت روى زمين است اشاره كرده است. بعضى از روايات اين رخداد مهم را در عصر ظهور حضرت مهدى عجل الله فرجه دانستهاند. در تفسير اين آيه امام باقر عليه السلام فرمود: «[اين بندگان صالح]، همانا آل محمّد هستند كه خداوند مهدى آنها را پس از كوشش آنها مبعوث مىنمايد پس ايشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذليل خواهد كرد».
[[5 البته مفهوم اين روايات، انحصار نيست، بلكه بيان يك مصداق عالى و آشكار است، و اين تفسيرها هرگز فراگيرى مفهوم آيه را محدود نمىسازد. اين تعبيرها، دليل بر عموميت حكومت صالحان است و بهطور كامل با احاديث قيام حضرت مهدى عجل الله فرجه تطبيق مىكند. گرچه براى آنها كه بيشتر، حكومت ستمگران را ديدهاند، مشكل است اين حقيقت را به آسانى بپذيرند كه تمام اين حكومتها بر خلاف و قوانين جهان آفرينش است و آن چه با آن هم آهنگ مىباشد همان حكومت صالحان با ايمان است. ولى تحليلهاى فلسفى به اين جا مىرسد كه اين يك واقعيت است بنابراين جمله (أَنَّ الارضَ يرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) پيش از آن كه يك وعده الهى باشد يك قانون تكوينى محسوب مىشود.
نتيجه اين كه: نظام آفرينش دليل روشنى بر پذيرش يك نظام صحيح اجتماعى در آينده، در جهان انسانيت خواهد بود، و اين همان چيزى است كه از آيه مورد بحث، و احاديث مربوط به قيام مصلح بزرگ جهانى استفاده مىشود. [[6
علامه طباطبايى پس از بيان ديدگاههاى گوناگون در باره انواع وراثت مىنويسد: «از همينجا معلوم مىشود كه آيه مورد بحث، خاصّ به يكى از دو وراثتهاى دنيايى و آخرتى نيست بلكه هر دو را شامل مىشود. و مفسرينى كه آن را به وراثت آخرتى اختصاص دادهاند و به آياتى كه مناسب با آن وراثت است تمسك جسته و چه بسا گفتهاند همين معنا متعيناً مقصود است چون پس از اعاده ديگر زمينى نيست تا صالحان آن را ارث ببرند، حرف درستى نزدهاند، زيرا معلوم نيست كه آيه مورد بحث عطف بر آيه قبلىاش كه متعرض مسئله اعاده بوده، شده باشد تا بگوييد پس از اعاده ديگر زمينى باقى نمىماند.
و ممكن است عطف به اول آيات باشد كه مىفرمود: فمن يعمل من الصالحاتf. آن مفسرينى هم كه آيه را به وراثت دنيايى اختصاص داده، حمل بر دوره ظهور اسلام و يا دوران مهدى عليه السلام كه رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم در اخبار متواتره از آن خبر داده و شيعه و سنّى آنها را نقل كردهاند كردهاند باز راه درستى نرفتهاند، زيرا روايات مذكور هر چند متواتر و مسلم است، آيه را تخصيص نمىزند. كوتاه سخن، همانگونه كه گفته شد آيه شريفه، مطلق است و شامل هر دو وراثت مىشود. چيزى كه هست از نگاه سياق آن چه كه عقل و اعتبار اقتضاء مىكند اين است كه آيه شريفه عطف بر همان جمله «فمن يعمل من الصالحات و هو مؤمن…» باشد، چون آن آيه به تفصيل حال اهل اختلاف از نگاه پاداش آخرتى اشاره مىكرد و اين آيه به تفصيل حال آنان از نگاه پاداش دنيايى اشاره مىكند. در نتيجه حاصل كلام اين مىشود كه: ما بشر را به سوى دينى واحد دعوت كرديم ليكن ايشان دين را قطعه قطعه كرده و در آن اختلاف كردند و مجازاتشان هم گوناگون شد اما در آخرت آنهايى كه ايمان آوردند سعىشان مشكور و عملشان مكتوب شد و از كفار بر خلاف اين شد و اما در دنيا، آنهايى كه ايمان آوردند زمين را به وراثت مالك شدند به خلاف ديگران
آنگاه مرحوم علامه در بحث روايى مىنويسد: در معانى الاخبار به سند خود از محمّدبن سنان، از مفضلبن عمر، روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السلام شنيدم، مىفرمود: رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم نگاهى به على و حسن و حسين عليهما السلام كرد و گريست و فرمود: شما پس از من مستضعف خواهيد شد، مفضل مىگويد گفتم: معناى اين كلام رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم چيست؟ فرمود: معنايش اين است كه: پس از من شما اماميد، چون خداوند عزوجل مىفرمايد: g وَنُريدُ أنْ نَمُنّ عَلَى الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَf پس اين آيه تا روز قيامت در باره ما جريان دارد و اين پيشوايى تا روز قيامت در ما جارى است. [ گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم.
در اين آيه اصلى اساسى مطرح شده است: اراده خداوند متعال بر آن تعلق گرفته كه مستكبران ريشهكن شده، بندگان شايسته خداوند مورد عنايت ويژه قرار گيرند و سرانجام، پيشوايان و رهبران جهان شده، پهناى زمين در اختيار آنان قرار گيرد. اين آيه نيز طبق سخن امام على عليه السلام درنهج البلاغه و رواياتى از ديگر ائمه عليهم السلام، كه اشاره خواهد شد به گونهاى، ناظر به پيروزى مستضعفان بر مستكبران است، و اين كه سرانجام، جهان از آنِ شايستگان خواهد شد. بدون ترديد آيه مورد نظر، هرگز از يك برنامه موضعى و خصوصى مربوط به بنى اسرائيل سخن نمىگويد، بلكه بيانگر يك قانون فراگير براى همه عصرها و قرنها و همه قومها و گروهها است. اين بشارتى است در زمينه پيروزى حق بر باطل و ايمان بر كفر. اين نويدى است براى همه انسانهاى آزاده و آزاديخواه و كسانى كه خواهان حكومت عدل و داد و برچيده شدن بساط ستم و جور هستند. نمونهاى از تحقق اين خواست الهى، حكومت بنى اسرائيل و نابودى حكومت فرعونيان بود. و نمونه كاملتر آن، حكومت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و يارانش پس از ظهور اسلام بود. و سرانجام گستردهترين نمونه آن، ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين به وسيله حضرت مهدى عجل الله فرجه است.
اين آيه از جمله آياتى است كه به روشنى، ظهور چنين حكومتى را بشارت مىدهد، زيرا در روايات اسلامى مىخوانيم كه اهلبيت عليهم السلام، در تفسير اين آيه بشارت به اين ظهور بزرگ اشاره كردهاند. [
[11 حضرت على عليه السلام فرمود: «دنيا پس از چموشى و سركشى همچون شترى كه از دادن شير به دوشندهاش خوددارى مىكند و براى بچهاش نگه مىدارد به ما روى مىآورد…» سپس آيه «ونريد ان نمن…» را تلاوت فرمود. [[12 در حديث ديگرى از همان امام بزرگوار مىخوانيم كه در تفسير آيه بالا فرمود: «اين گروه آل محمّدصلى الله عليه و آله و سلم هستند خداوند مهدى آنها را پس از زحمت و فشارى كه بر آنان وارد مىشود برمىانگيزد و به آنها عزّت مىدهد و دشمنانشان را ذليل و خوار مىكند». [[13
البته حكومت جهانى مهدى عجل الله فرجه، هرگز حكومتهاى اسلامى محدودتر را كه پيش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستكبران نخواهد بود، و هر زمان شرايط آن را فراهم سازند، وعده حتمى و مشيت الهى در باره آنها تحقق خواهد يافت و اين پيروزى نصيبشان مىشود. [[14 آيه سوم: بدون ترديد، خداوند به تمام وعدههايى كه داده است، عمل خواهد كرد. به ويژه در جايى كه به آن وعده تصريح هم كرده باشد.
يكى از وعدههاى بسيار مهّم خداوند، وعده به بندگان مؤمن خود است: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْض كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يعْبُدُونَنى لا يشْرِكُونَ بى شَيئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ)
[ قرار دهد همانگونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند. از آن جا كه در آيات پيش از اين آيه، سخن از اطاعت و
تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم بود، آيه مورد بحث همين موضوع را ادامه داده و نتيجه اين اطاعت را كه همان حكومت جهانى است بيان مىكند، و با تاكيد مىگويد: «خداوند به كسانى كه از شما ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده مىدهد كه آنها را به طور قطع خليفه زمين خواهد كرد، همانگونه كه پيشينيان را زمين بخشيد. و دين و آيينى را كه براى آنها پسنديده، به طور ريشهدار و پا بر جا در صفحه زمين مستقر سازد. و ترس آنها را، به امنيت و آرامش مبدّل خواهد كرد. و آن چنان مىشود كه فقط مرا مىپرستند و چيزى را شريك من قرار نخواهند داد. مسلم است پس از سيطره حكومت توحيد و استقرار آيين الهى و از ميان رفتن هر گونه اضطراب و ناامنى و هرگونه شرك، كسانى كه پس از آن كافر شوند فاسقان واقعى هستند.
به هر حال از مجموع آيه چنين برمىآيد كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى اين دو ويژگى (ايمان و عمل صالح) هستند، سه نويد داده است:. 1 استخلاف و حكومت روى زمين.. 2 نشر آيين حق بهطور اساسى و ريشهدار در همه جا.. 3 از ميان رفتن تمام اسباب ترس، وحشت و ناامنى. و نتيجه اين امور آن خواهد شد كه با نهايت آزادى، خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند هيچ شريك و شبيهى براى او قائل نشوند و يگانهپرستى حقيقى را در همه جا بگسترانند. در اين كه جمله «كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» اشاره به چه اشخاصى است كه پيش از مسلمانان داراى خلافت شدند، در ميان مفسران گفت وگو است: بعضى آن را اشاره به آدم و داود و سليمان دانستهاند،
چرا كه قرآن در آيه 30 سوره «بقره» درباره حضرت آدم عليه السلام مىفرمايد: (إِنِّى جاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَه) من در زمين جانشينى خواهم گماشت. و در آيه 26 سوره «ص» در باره حضرت داود عليه السلام مى فرمايد: (يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَهً فِى الْأَرْض) اى داود، ما تو را جانشين در زمين گردانيديم. و از آنجا كه سليمان عليه السلام به مقتضاى آيه 16 سوره «نمل» وارث حكومت داود عليه السلام بود، جانشين خدادر روى زمين شد. اما جمعى معتقدند كه اين آيه اشاره به بنى اسرائيل دارد، زيرا آنها با ظهور موسى عليه السلام و درهم شكسته شدن قدرت فرعون و فرعونيان، مالك حكومت زمين شدند چنان كه در آيهاى ديگر مىفرمايد: (وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى بارَكْنا فيها) أ [ شرق و عرب سرزمين [فلسطين] را كه در آن بركت قرار داده بوديم، به ميراث عطا كرديم…. هم چنين درباره همانها مىفرمايد: (وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِى الْأَرْض) ما اراده كردهايم كه قوم مستضعف (مؤمنان بنى اسرائيل) را در روى زمين تمكين دهيم (و صاحب نفوذ و تسلط سازيم).
درست است كه در ميان بنى اسرائيل حتى در عصر موسى عليه السلام، افراد ناباب و فاسق و گاهى افراد كافرى بودند، حكومت به دست مؤمنان صالح بود (بنابراين ايرادى كه بعضى از مفسران به اين تفسير كردهاند با اين بيان دفع مىشود) تفسير سوم نزديكتر به نظر مىرسد. در آيه خوانديم خدا وعده حكومت بر زمين و تمكين دين و آيين و امنيت كامل را به گروهى كه ايمان دارند و اعمالشان صالح است، داده است.
اما در اين كه منظور از اين گروه از نگاه مصداقى چه اشخاصى هستند؟ باز در ميان مفسران گفت وگو است: بعضى آن را مخصوص صحابه پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم دانستهاند كه با پيروزى اسلام در عصر پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم صاحب حكومت در زمين شدند (البته منظور از ارض، تمام زمين نيست بلكه مفهومى است كه بر جزء و كل صدق مىكند). بعضى مفهوم آن را چنان گسترده دانستهاند كه اين وعده را شامل تمام مسلمانانى كه داراى اين صفت اند، مىدانند. و گروهى آن را اشاره به حكومت مهدى عجل الله فرجه مىدانند كه شرق و غرب جهان در زير پرچم حكومتش قرار مىگيرد آيين حق در همه جا نفوذ مىكند و ناامنى و ترس و جنگ از روى زمين برچيده مىشود، و بندگى بدون شرك براى جهانيان تحقق مىيابد.
بدون شك آيه شامل مسلمانان نخستين مىشود و به طور قطع حكومت مهدى عجل الله فرجه كه طبق عقيده همه مسلمانان اعم (شيعه و سنى) سراسر زمين را پر از عدل و داد مىكند پس از آن كه ستم و جور همه جا را گرفته باشد مصداق كامل اين آيه است، ولى با اين حال مانع از گستردگى مفهوم آيه نخواهد بود. به علاوه شأن نزول آيه نيز نشان مىدهد كه نمونه كوچكى از اين حكومت در عصر پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم براى مسلمانان (هر چند در اواخر عمر آن حضرت) به دست آمده است.
ولى باز تكرار مىكنيم كه نتيجه تمام زحمات پيامبران، و تبليغات مستمر و پىگير آنها، و نمونه كامل حاكميت توحيد، امنيت كامل و عبادت خالى از شرك در زمانى تحقق مىيابد كه مهدى عليه السلام، سلاله پاك انبيا و فرزند پيامبر اسلامصلى الله عليه و آله و سلم ظاهر شود. [[17 آن چه از همه مطالب بر مى آيد كه خداى سبحان به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام مىدهند، وعده مىدهد كه به زودى جامعهاى برايشان برپا مىكند كه به تمام معنا صالح باشد، و از لكه ننگ كفر، نفاق و فسق پاك باشد، زمين را ارث برد و در عقايد و اعمالشان جز دين حق، چيزى حاكم نباشد.
در امنيت زندگى كنند، ترسى از دشمن داخلى يا خارجى نداشته باشند، از كيد نيرنگبازان و ظلم ستم گران و شر زورگويان آزاد باشند. و اين جامعه طيّب و طاهر با صفاتى كه از فضيلت و قداست دارد، تا كنون در دنيا ايجاد نشده، و دنيا از روزى كه پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم به پيامبرى مبعوث شدند، چنين جامعهاى به خود نديده، ناگزير اگر مصداقى پيدا كند، در روزگار مهدى عليه السلام خواهد بود. [[18 ابو بصير از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت ذيل آيه شريفه چنين فرمود: «درباره قائم و ياران او نازل شده است». [[19 همان گونه كه گفتيم اين تفسيرها به معناى انحصار آيه نيست، بلكه بيان مصداق كامل است. يادآور مىشويم افزون بر موارد ياد شده، در كتابهاى مفصل به آيات فراوان ديگر نيز اشاره شده است. [[20
پى نوشتها
[[1. ذكر آن لازم است كه برخى از دانشمندان شيعه بيش از يكصد آيه از آيات قرآن را مربوط به حضرت مهدى عجل الله فرجه و حكومت ايشان ذكر كردهاند. ر. ك: سيّد هاشم بحرانى، المحجه فيما نزل فى القائم الحجه عجل الله فرجه.
[[2. سوره انبياء (21)، آيه. 105
[[3. ر. ك: محمّد حسين طباطبايى، ترجمه تفسير الميزان، ج، 14 ص. 166
[[4. ر. ك: اعراف (7)، آيه. 137
[[5. «هُمْ آلُ محمّد يَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيعِزُّهُمْ وَ يذِلُّ عَدُوَّهُمْ» شيخ طوسى رحمه الله عليه، كتاب الغيبه، ص. 184
[[6. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 13، ص 515 524. (با تصرف)
[[7. محمّدبن علىبن حسينبن بابويه صدوق، معانى الاخبار، ص. 79
[[8. محمّد حسين طباطبايى، ترجمه تفسير الميزان، ج، 14 ص. 166
[[9. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان، ج، 16 ص. 172
[[10. سوره قصص (28)، آيه. 5
[[11. ر. ك: محمّدبن حسن طوسى، التبيان، ج، 8 ص 129 على بن ابراهيم قمى، تفسير قمى، ج، 2 ص. 133
[[12. «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَينَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَG وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَF z نهج البلاغه، ص 506،. 209
[[13. «هُمْ آلُ محمّد يبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيعِزُّهُمْ وَ يذِلُّ عَدُوَّهُمْ» محمّدبن حسن طوسى، كتاب الغيبه، ص. 184
[[14. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج، 16 ص 18. 19 (با تصرف)
[[15. نور (24)، آيه. 55
[[16. سوره اعراف (7)، آيه. 137
[[17. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 530 532، (با تصرف).
[[18. محمّد حسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج، 15 ص. 220
[[19. «نزلت فى الْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ» شيخ طوسى، كتاب الغيبه، ص 173 محمّدبن ابراهيم نعمانى، الغيبه، ص 240، ح. 35
[[20. ر. ك: سيّد هاشم بحرانى، سيماى حضرت مهدى عجل الله فرجه در قرآن، ترجمه سيد مهدى حايرى قزوينى.
دیدگاه کانت
برای روشن شدن دیدگاه کانت، ابتدا معنای نیت و ارادهي خیر بررسی ميشود؛ و در پایان معنای تکلیف و رابطهی آن با نیت، قوانین و اصول اخلاقی را بيان مينماييم.
نیت
«نیت فعل اخلاقی» در نظریهی کانت جایگاهي ویژه دارد. میتوان گفت کانت از جمله معدود صاحبان مکاتب اخلاقی است که به لایهای دیگر از فعل اخلاقی پرداخته؛ و آن «نیت فعل اخلاقی» است.
از نظر کانت نیت نقشی بنیادین در مطابقت فعل با فعل اخلاقی و توصیف آن به اخلاقی بودن دارد و هیچ فعلی را به صرف اینکه آن فعل در شمار افعال اخلاقی قرار میگیرد نمیتوان اخلاقی دانست، بلکه شرط اصلی و مطلب مهم، نیت است. او معتقد است کاری دارای ارزش اخلاقی است که علاوه بر ظاهر اخلاقی، از جهت نیت هم شرایطي خاص داشته و به این صورت باشد که فقط به نیت ادای تکلیف عقلانی و قانون وجدان انجام شود.
اگر کاری مطابق با وظیفه باشد، ولی فاعل آن نیتی غیر از ادای تکلیف داشته باشد، از حیطهی کار اخلاقی خارج شده و فاقد ارزش اخلاقی است.
از دیدگاه این مکتب هیچگونه نیتی غیر از نیت ادای تکلیف برای فعل اخلاقی قابل قبول نیست و انگیزههای دیگر هرچه باشد - عواطف انسانی، خدمات اجتماعی، رسيدن به پاداش، ترس از مجازات و حتی بهرهمندی از کمال - مانع میشود که کار وجههی اخلاقی داشته باشد.کانت در خصوص اینکه پاداش و مجازات نباید انگیزهی کار اخلاقی باشد چنین میگوید:
صفحات: 1· 2
دعا از منظر روانشناسی
روانشناسان به این حقیقت پی برده اند که نماز (دعا و نیایش) فریاد فطرت طبیعی است و تربیت نسل نمازگزار، یعنی بیدار کردن فطرت ها. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: همانا انسان، حریص آفریده شده است. وقتی شرّی به او رسد، فریاد می کشد و جزع می کند و هرگاه خیر و نعمتی به او رسد، بخل می ورزد مگر نمازگزاران.(معراج .آیه 20تا23)
روانشناس معروف دیل کارنگی در مقاله ای در رابطه با این موضوع می نویسد : «امروز جدیدترین علم ها همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند. چرا ؟ به علّت این که پزشکان روحی دریافته اند که دعا و نیایش و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین؛ تشویش، هیجان و ترس را که موجب بیشتر ناخوشی های ماست را برطرف می سازد. ایمان مذهبی به طور قطع عالی ترین وسیله معالجه غم و نگرانی است». از نظر ایشان نیایش به معنی پذیرفتن ضعف و سستی نیست و دعا جای عمل را نمی گیرد و شخص را بی نیاز از آن نمی کند بلکه انسان باید تمامی تلاش خود را بکند و شرایط استجابت دعا را فراهم آورد.
الکسین کارل می گوید : «نیایش و تضرع و طلب استعانت گاهی یک حالت کشف و شهود و آرامش درونی و بدور از محسوسات در انسان به وجود می آورد؛ نیایش پرواز از روح به سوی خدا یا حالت پرستش عاشقانه نسبت به جدایی از اوست که معجزه حیات را آفریده است، و بالاخره نیایش نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی که آفریننده عقل کل، قدرت مطلق و خیر مطلق است
همه انسانها «هلوع» هستند، هلوع یعنی شدت حرص، یعنی حرصشان و آزمندی هایشان پایان ندارد و هنگامی که در برآوردن خواسته ها با موانع و تجارب ناخوشایند مواجه شوند، زود بی قرار می شوند. (رفیع، جلال، نماز زیباترین روح پرستنده، تهران: اطلاعات، 1369)
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج2 287 نقش مؤثر انسان در ساختن آينده خويش ….. ص : 287
موجودات جهان تقسيم مىشوند به جاندار و بيجان. موجودات بيجان هيچ گونه نقشى در ساختن خويش ندارند. آب و آتش و سنگ و خاك بيجاناند و هيچ نقشى در تكوين و يا تكميل خويش ندارند، بلكه صرفاً تحت تأثير عوامل خارجى تكوين مىيابند و تحت تأثير همان عوامل احياناً نوعى كمال كسب مىكنند. از اين موجودات هيچگونه تلاشى و فعاليتى در جهت ساختن يا پرداختن به خود مشاهده نمىشود. ولى [از] جانداران، مانند گياه و حيوان و انسان، يك سلسله تلاشها در جهت حفظ و صيانت خود از آفات و در جهت جذب مواد ديگر و در جهت توليد مثل مشاهده مىشود.
در گياهان يك سلسله قواى طبيعى وجود دارد كه در ساختن آينده آنها مؤثر است. در گياه قوّه يا قوّههايى است كه مواد را از زمين يا هوا جذب مىكند، قوّه يا قوّههايى است كه از درون به وسيله مواد جذب شده او را رشد مىدهد و قوّه يا قوّههايى است كه امكان توليد مثل را فراهم مىكند.
صفحات: 1· 2
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج16 77 آيا اخلاق، نسبى است؟ ….. ص : 77
آيا اخلاق، نسبى است؟
عدهاى معتقدند كه بهطور كلى اخلاق نسبى است؛ يعنى معيارهاى خوب و بد اخلاقى نسبى است و به عبارت ديگر انسان بودن امرى است نسبى. معناى نسبيت يك چيز اين است كه آن چيز در زمانها و مكانهاى مختلف تغيير مىكند: يك چيز در يك زمان، در يك شرايط، از نظر اخلاقى خوب است، همان چيز در زمان و شرايط ديگر ضد اخلاق است؛ يك چيز در يك اوضاع و احوال انسانى است، همان چيز در اوضاع و احوال ديگر ضد انسانى است. اين، معنى نسبيت اخلاق است كه بسيار به سر زبانها افتاده است.
صفحات: 1· 2
سخن مأمون، درباره عبادت امام كاظم عليه السّلام
مؤلّف گويد: در ضمن روايتى طولانى، كه بيانگر توصيف مأمون (هفتمين خليفه عبّاسى) از امام كاظم عليه السّلام است، آمده: مأمون در مورد ورود امام كاظم عليه السّلام در مدينه نزد پدرش هارون، مىگويد:
اذ دخل شيخ مسجّد قد انهكته العبادة، كانّه شنّ بال، قد كلم السّجود وجهه و انفه
: «ناگاه پير مردى بر پدرم وارد شد، كه عبادت و شبزندهدارى، چهره او را زرد و سنگين و متورّم كرده بود، و آن چنان عبادت او را رنجور نموده بود كه همانند مشگ پوسيده شده بود، و بسيارى سجده، صورت و بينىاش را زخم نموده بود».
بارى، آن حضرت همدم سجدههاى طولانى و اشكهاى بسيار بود، او غلام سياهى داشت با مقراض (قيچى) پينههاى پيشانى و بينىاش را مىگرفت، همان پينههائى كه بر اثر سجدههاى زياد، پديد آمده بودند. به گفته شاعر عرب:
طالت لطول سجود منه ثفنته فقرّحت جبهة منه و عرنينا
رأى فراغته فى السّجن منيته و نعمة شكر البارى بها حينا
: «بر اثر سجدههاى طولانى، (پينه) زانوى او طولانى شد، و پيشانى و بينىاش مجروح گرديد.
او در زندان، آرزويش را، فراغتى مىدانست كه برايش حاصل شده بود، و به خاطر اين نعمت، خدا را مدّتها شكر مىكرد، كه در پرتو اين فراغت بهتر
مىتواند خدا را عبادت كند».
روايت شده: كه امام كاظم عليه السّلام در حال سجده، از دنيا رفت.
نگاهى بر زندگى چهارده معصوم عليهم السلام، ص: 297
ماجراى ولادت امام كاظم عليه السّلام
امام كاظم عليه السّلام در سرزمين «ابواء»، منزلگاه بين مكّه و مدينه، در روزه يكشنبه [و به گفته بعضى در روز سهشنبه] هفتم صفر سال 128 هجرت [و به گفته بعضى در سال 129 ه ق در عصر خلافت ابراهيم بن وليد، سيزدهمين خليفه اموى] چشم به جهان گشود.
مادر آن حضرت، به نام «حميده مصفّاة بربريّه» از بانوان بلند مقام عجم بود، امام صادق عليه السّلام فرمود:
حميدة: مصفّاة من الادناس كسبيكة الذّهب …
: «حميده از پليدىها، پاك و پاكيزه است، همانند طلاى خالص مىباشد و پيوسته فرشتگان از او نگهبانى كردند تا اينكه او در پرتو لطفى كه خدا به من و حجّت بعد از من داشت، به من سپرده شد».
و از بعضى از روايات، فهميده مىشود كه امام صادق عليه السّلام به بانوان دستور مىداد تا نزد حميده روند، و احكام شرع را از او بياموزند.
ابو بصير مىگويد: در آن سالى كه امام كاظم عليه السّلام متولّد شد، در محضر امام صادق عليه السّلام بودم، هنگامى كه به منزلگاه «ابواء» رسيديم، امام صادق عليه السّلام براى ما و اصحابش غذا آماده كرد، آن حضرت هرگاه براى اصحاب خود غذا حاضر مىكرد، غذاى فراوان و پاكيزه بود، مشغول خوردن غذا بوديم كه ناگاه فرستاده حميده (مادر امام كاظم عليه السّلام) نزد امام صادق عليه السّلام آمد و از قول حميده گفت: «اثر وضع حمل در من پديد آمده، شما قبلا فرموده
بودى كه در اين مورد، شما را آگاه كنم».
امام صادق عليه السّلام در حالى كه خوشحال و خرسند بود، برخاست و رفت، و چند لحظه طول نكشيد كه بازگشت، ديديم آستينها را بالا زده و خندان است، عرض كرديم: «خداوند همواره شما را خندان و چشمان شما را روشن كند، حميده چه كرد؟».
فرمود: «خداوند به من پسرى عطا كرد، كه بهترين مخلوقات خدا است، حميده به من خبر داد كه من از او به آن خبر آگاهتر بودم».
عرض كردم: «قربانت گردم؛ چه خبرى داد؟».
فرمود: او گفت: هنگامى كه اين نوزاد، به زمين قرار گرفت، دستهايش را روى زمين نهاد و سرش را به سوى آسمان بلند كرد، من به او گفتم: «اين نشانهاى است از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله [كه هنگام ولادتش ديده شده] و در مورد هر امامى بعد از او، چنين نشانهاى وجود دارد»؛ تا آخر حديث.
نگاهى بر زندگى چهارده معصوم عليهم السلام، ص: 278
دانلود جدول معانی باب های صرف متوسطه دوم ها ..با مثال های کتاب و تمرینات کتاب
دانلود نمونه سوالات عقاید اسلامی 2 (کلام )
دانلود نمونه سوالات درس تاریخ 3 همراه با پاسخ -سیره پیشوایان