تحمل ومهار مصیبت:
1-سکون:
روزهای نخست رویارویی با مصیبت ,سخت و تلخ است.
فشار شدیدی به مصیبت دیده وارد میشود.فرد مصیبت دیده باید از فعالیتهای بیهوده دوری کند.
باید ارام بنشیند وبه وضعیت خود کمک کند.
2-بی تابی نکردن:
امام علی ع جزع و فزع و بی تابی را نه تنها موجب تخلیه هیجان شخص مصیبت دیده نمیداند,بلکه انرا افزایش دهنده مصیبت وموجب بزرگ نمایی ان فرد اسیب دیده میداند.چراکه با اینکارها مدام به تکرار مصیبت میپردازد.
3-سکوت:
شیوه دیگر که کارگشاست درمصیبت ,سکوت است.
صحبت کردن از اندوه ,اندوه را بیشتر میکنه.
4_مناجات باخدا:
دردهای,خود را با خدا بگوییم واز او رحمت بخواهیم و نعمت های از دست رفته به گونه ایی دیگر به ما باز گرداند.
5-سکین با گریه:
امام صادق ع:اشک بریزید که ان تسکین بخش است.(دعوات الراوندی.ص285)
6-تلقین تحمل:
مدام به خود تلقین کند که درحال صبر است و شادی و خرسندی نزدیک است.
7-عبادت و ذکر:
نماز خواندن,صدقه دادن ,روزه گرفتن ,ذکر گفتن به هنگام مصیبت از رفتارهای ایمه ع روایت شده است.
8-اشتغال به امور مهم:
حضرت علی ع در مصیبت رحلت پیامبر به جمع اوری قران همت گماشتند.
9_پالایش عوامل محیطی:
مصیبت دیده را شماتت نکنیم.
منبع:کتاب صبر صفحه260تا278
روش تحصیل صبر:
بدان کسی که درد را خلق کرده ,دارو را نیز آفریده و وعده ای شفا داده است.
انگیزه های صبر::
1-هرقدر ایمان انسان به حکمت ورحمت خدا بیشتر باشد ,صبراو بیشتر خواهدشد.
2-دستیابی به صبر نیاز به تمرین دارد.پس اتفاقات ناخوشایند برای عادت به صبراست.
3-دنیا دارحوادث و مشکلات است و انسان بی حوصله و کم صبر بجایی نخواهد رسید.
پس راهی جز صبر نیست.برای چیدن یک شاخه گل باید رنج خاررا تحمل کرد.
✨حضرت علی علیه السلام فرمودند:
برای هرنعمتی کلید و قفل و بندی است,کلید آن صبر و قفل وبند آن,تنبیلی و کسالت است.(شرح نهج البلاغه.ابن الحدید.ج2.ص322)
4-
هرگاه انسانی تظاهر به صفتی بکند .هرچند درباطن چنین نباشد,بتدریج درباطنش نیز نفوذ کرده وشبیه اش میشود.
5-صبر رابطه نزدیکی با ظرفیت وجودی انسان دارد.
افراد کم صبر عمری کوتاه وتوام با انواع بیماریها ی قلبی و عصبی دارند.
بهمین دلیل روانشناسان معتقدند داشتنه مذهب انسان را به شکیبایی دربرابر مشکلات ترغیب میکند.
برگرفته از کتاب صبر,کیمیای سعادت.نوشته علی محمد حیدری .صفحه 263
صبر زیبا:
سوره معراج ایه7–صبرجمیل پیشه کن ودربرابر استهزا و تکذیب و آزار آنها شکیبا باش.
معنای شکیبایی زیبا اینست که یاس و ناامیدی به ان راه نیایبدو توام با بی تابی و جزع و آه وناله نباشد.
قلب انسان خدایی کانون عواطف است ,جای تعجب نیست که درفراق فرزند,اشک بریزد اما مهم آنست که کنترل خویشتن را از دست ندهدوسخنی وحرکتی خلاف رضای خدا نگوید و نکند.
–شخصی از امام صادق علیه السلام پزسید:صبرجمیل چیست?
ایشان فرمودند:
“منظور از آن ,صبربربلایی است که شکایت به مردم نشود.”
برای مردم گله از گرفتاری خود نگند,چنانکه معروف است بعضی به بعضی میگویند بیا بنشین تا درد دلهایم را به تو بگویم,چنین فردی صبر جمیل ندارد.
–طبق ایه155سوره بقره
انسان دربرابرصبرش شامل سه عنایت بزرگ الهی میشود.
1–صلوات و درودی که از نوع انچه برپیامبرش فرستاده میشودو سپس شمول رحمت واسعه الهی,نسبت به او و از همه مهمتر هدایت پروردگار که سرچشمه تمام نعمتها و خوشبختیهاست.
2-شامل رحمت الهی میشوند
که به انواع نعمتهای مادی و معنوی در دنیا و آخرت اشاره دارد.رحمت بصورت نکره آورده شده که نشان دهنده اهمیت و عظمت آنست.
3-چون صلوات جمع آماده اشاره به انواع اکرام و احترام الهی دارد.
برگرفته از کتاب صبر .کیمیای سعادت.نوشته علی محمدحیدری نراقی.صفحه36
حسد
حسادت در ذهن شخصی ایجاد میشود که زندگی را از دریچه ای کوچکی نگاه میکند و مدعی حقوق خود از دیگران است .در حالیکه روزی دهنده همه ای انسانها خداوند است .دنیا گنجینه ای از نعمتهاست که همه برای انسان خلق شده است .(ما آسمانها و زمین را در تسخیر تو در آوردیم .) یکی از عوامل غضب هم می تواند باشد که قبلاً ذکر شد.
در سوره فلق ،صفت حسادت را پست ترین صفات معرفی کرده است .
امام صادق علیه السلام فرمودند : به راستی حسد ایمان را می خورد ،چنانچه آتش هیزم را می خورد .(کلینی .ج3/451)
حسادت از نیکی کردن به انسانهای دیگر جلوگیری می کند .
برگرفته از کتاب بیشعوری بس است دیگر……..صفحه70…
چهاردهمین:
گوش دادن
بیشعورها شنونده های خبره یی هستند که آنها را وامیدارد تا نقطه ضعف دوستان را کشف کندتا از این اطلاعات استفاده ابزاری کند.
پانزدهمین:
بردباری و مدارا
بیشعورها دوست دارند بالاتر از همه باشند .وتا وقتی به قله برسند با شما مدارا میکنند .
انها باهروسیله ای برای خود مرز تعیین میکنند.
صبر در نظر ادم بیشعور:
_هرکسی قصد رسیدن به انها را دارد باید نابود بشود.
_هرچیزی که اشتباه است نتیجه ی کار دیگران است.
شانزدهمین:
اعتماد
بیشعورها تنها زندگی میکنند و اعتماد به کسی ندارند.ودنباله اسباب راحتی خودشان هستند.
برگرفته از کتاب بیشعوری بس است دیگر …..صفحه73…
هفدهمین:
خشم.
شعار بیشعورها
هیچ وقت با یک آدم عصبانی شبیه خودش رفتارنکن ,بلکه ده برابر عصبانی تر از اون برخورد کن.
بیشعورها درمواقع زیر عصبانی میشوند:
_صبح که از خواب بیدار میشوند.
_اگر قهوه شان سرد شود.
_اگر دیگران دستوراتشان را اننجام ندهند.
_اگر دیگران نتوانند پیش بینی کنند که انها چه میخواهند,حتا اگر خودشان هم ندانند.
_اگر هوا بارانی باشد.
_اگرهوا آفتابی باشد.
اگر کسی در حرف شان اما و اگر بیاورد.
_اگر کسی تناقضاتشان را برملا کند.
_اگر کسی نباشد که اشنباهاتشان را به گردنش بیاندازند.
_اگر دوستی بخواهد ازانها قرض بگیرید.
_اگر کسی بخواهد طلبش را ازش بگیرید.
_اگر بچه هایشان رفتاری بچگانه انجام بدهند.
_اگر بچه هایشان مثل بزرگترها رفتار کنند.
_اگر دیگران انتظار داشته باشند که مثل ادمهای بالغ رفتار کنند.
_اگر همسرشان از اطهار علاقه های تصنعی شان خسته شود.
_اگرکسی که باهاش رابطه دارند از اظهار علاقه های تصنعی شان خسته شود.
برگرفته از کتاب بیشعوری.بس است دیگر……صفحه69…
دوازدهمین :فداکاری
کلمه ای که در قاموسشان نمیگنجد.
از بیشعورها نخواهید چیزی را رها کنند.
سیزدهمین:ارتباط
بیشعورها یک ریز حرف میزنند.
عاشق حرافی اند.ضمنا استاد دو پهلو حرف زدن هستند.بیشعورها با زرنگی کارهایی راکه هیچ سررشته ایی دران ندارند بعهده میگیرندوبقیه را بدنبال خود میکشد.
بیشعورها وقتی خواهان ارتباط با دیگرانند:
عیب جویی میکنند.
خودشان معنای حرف خود را نمیدانند.
دروغگو هستند.
واقعیت را دستکاری میکنند.
گزارشها و امار را عوض میکنند.
هرگز نظر کسی را نمیپرسند مگر بخواهند ایده دزذی کنند.
همین که احساس کنند حقشان خورده شده.زمین و زمان را بهم میریزند.
برگرفته از کتاب(بیشعوری بس است دیگر)صفحه66
ویژگیهای بیشعورها:
نهمین :
تکذیب و انکار
بیشعورها انکار را یکجور هنر میدانند ,یعنی هرچیزی را که میخواهید تایید کنند,برعکسش را به شان بگویید,در نتیجه با انکارش ,نظر شما را تامین میکنند.
بیشعورها:
_فکرمیکنند هیچ ایرادی ندارند و هیچ مشکلی تقصیر آنها نیست.
_باور دارند که هرگز مرتکب اشتباهی نمیشوند.
_فکرمیکنند که اخلاق کلمه یی است کاملا چرند و بی معنا.
دهمین:
ارعاب
بیشعورها عاشق این هستند که دیگران را به اسارت دراورند.
بیشعورها :
_از دیگران انتظاردارند که اسباب خوشیشان را فراهم کنند.
_همیشه ذر تجاوز به حقوق دیگران پیش قدم هستند.
یازدهمین:
عشق
همه ای زندگی ادم بیشعور,عشق ورزیدن است.یک نارسیسم تمام عیار.
بیشعورها عاشق این چیزها هستند:
_خودشان
_موقعیتشان
_ثروت
-علمشان.مقامشان.ماشینشان.و…
برگرفته از کتاب (بیشعوری بس است دیگر).صفحه62.
ویژگیهای بیشعورها:
سومین:
سواستفاده:هیچکس نمیتواند از یک بی شعور سو استفاده کند مگر یک بیشعور بزرگتر.
چهارمین:تهاجم
اماده ای حمله اند.در هر حالتی.جنگ ,صلح.به خودشان هم حمله میکنند.
پنجمین:تعصب
بیشعورها متعصبند نسبت به بیشعوریشان.
دغدغه های اصلی بیشعورها:
صاحب قدرت شدن را دوست دارند.
اطمینان از اینکه همسایه بفهمه ماشینش از او بالاتره.
اطمینان از اینکه ادم معمولی نیست.
ششمین:وقاحت
زندگی از نظرش یعنی پررویی .
هرگز در صف نمی ایستد.
همیشه دستوری حرف میزند.لطفا و خواهش میکنم نمیگوید.
اهل تعریف از دیگران نیست.
با گوشه و کنایه حرف میزند.
با داد و هوار حرف میزند.
اعتقاد دارند نزاکت مال دیگران است.
هفتمین: تسلط بر دیگران.
چه بر زندگی خوشان .چه بر زندگی دیگران.
هشتمین:خوشمزگی و شوخ طبعی
بیشعورها میتوانند:
_,نیشخند بزنند.
_طعنه بزنند.
_به بدبختی دیگران بخندند.
-از زرنگ بازیشان ذوق مرگ میشوند.
برگرفته از کتاب (بیشعوری بس است دیگر)صفحه60.
یکی از ویژگیهای بیشعورها:
مراقبت خواهی:
همیشه باید یک عده مثل نوکر ,از بیشعور مراقبت کنند.
فرقی نمیکند که مادرشان باشد یا زیردستشان.
درعالم تجارت ,مدیرانی وجوددارند که به نظرشان دیگران فقط به درد تاییدشان میخورند.
بیشعورها اعتقاد دارند که تمام آدمهای کره خاکی وظیفه دارند که خواسته های آنها را برآورده کنند.
درکاردیگران دخالت میکنند.
از اینکه دیگران به فکرخودشان باشند,ناراحت میشوند.
از مشکلات دیگران خوشحال میشوند,چون دراین جور وقتها توجیهی برای اشتباهاتشان پیدا میکنند.
از دیگران انتظار دارند که خواسته هایشان را پیش بینی کنند.
سعی دارند به دیگران بفهمانند به شان بدهکارند.
طوری با دیگران رفتار میکنند که بعدش هرگز ازشان چیزی نخواهند.
اعتماد به نفس:
بیشعورها با شگرد خاصی از زیر کار درمیروند.
روان پزشکی به نام چارلز کامبربوند میگوید:
میزان اعتماد به نفس بیشعورها غیر قابل تصور است.اگه ملکه انگلستان از زندان بازدیذ کند و دراین میون به سلول یه بیشعور نزدیک بشه,اون مطمین میشه که ملکه فقط به دیدار اون اومده.)
بیشعورها:
از خود متشکرند.
مطمین هستند که همه میخواهند از نظراتشان درمورد همه چیز استفاده کنند.
احساس میکنند که خدا ازشان خواسته هرکس را که عقیده یی خلاف انها دارد مجازات کنند.
در ولخرجی پول دیگران خبره اند.
به خودشان تلقین کرده اند که هیجوقت اشتباه نکرده اند.
همیشه کسی را دارند که تقصیراتشان را گردنش بیاندازند.
انتظار صددرصد تمجیدو افرین دارند.اگر لااقل پرستیده نمیشوند.
اعتماد به نفسشان را با نفی و به سخره گرفتن دیگران تقویت میکنند.
برشی از کتاب :
بی شعورها برای خودشان قواعد نانوشته ایی دارند .برخی از مهمترین انها:
1_برای دیگران مشکل بوجود میاورند.
2_نیازی به ریشه یابی مشکلات ندارند,چون همیشه یکی را پیدا میکنند که تقصیرها را بیاندازند گردنش .
3_کوتاه نمی ایند.همه ی خطاها را پشت نقابی از وقاحت و رذالت مخفی میکنند.چراکه هرچه جرمت بزرگتر باشد باید پررویی ت هم بیش تر باشد.
5_همه ای قوانین درنظر انها برای این بوجود امدند که نقض شوند,اما این حق فقط انحصارا برای انهاست.اگر کسی دیگری این کار را انجام بدهد وای به حال و روزش.
6_اگر از قانونی خسته شوندمطابق نیازشان یکی دیگر میسازند ,اما به محض انکه به خواسته شان رسیدند همان را هم خیلی راحت زیر پا میگذارند.
7_تردیذی به خودشان راه نمیدهند که هرچه که اراده کنند بلافاصله باید اماده شود.
بیشعورها کسانی هستند که فکرمیکنند قانون در رابطه با آنها وضع میشود,و آنها تافته های جدا بافته ای هستندکه حق انجام هرکاری را دارند.
بیشعوری مرض وقاحت و سواستفاده از آدمهاست.
مشکل درمان بی شعوری این است که آدم بیشعور معمولا قبول نمیکند که بیشعوراست.
بیماری بیشعوری به شدت مسری است.دنیا در خطر بیماری بیشعوریست.
تمرین:ایا هرگز مثل بیشعورها رفتار کرده اید?در دفتری بنویسید که ایا فردی را تحقیر کرده اید.بعد نوشته تان را بخوانید.فکرنمیکنید بیشعورید???
قسمتی از کتاب (بیشعوری بس است دیگر)صفحات53تا56.
خیلی از ما عادت به بزرگ جلوه دادن مشکلات خود داریم ومدام در حال شکوه شکایت هستیم .درحالیکه همه رویدادهای زندگی حاوی پیامی هستند و در راستای مسیر سعادت ما لازمه ای زندگی است.
در سوره انشراح آیه 5-6 نحوه برخورد با سختیها ذکر شده است:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾
خداوند در این آیه به پیامبر (ص) خود خطاب می کند که: “پس (بدان که) مسلماً با هر دشوارى آسانی است". پیامبری که در مکّه با دشوارى های بسیاری روبرو بوده است. بدیهی است که این وعده ای است از سوی خداوند که برای ایشان در مدینه آسانى است و یا با عسرى که در دنیا است، در بهشت برایشان یسر باشد.
ترس ،ایمان منحرف شده است .ترس در اثر نبودن ایمان به خیر مطلق در انسان ایجاد میشود .
قرآن تا کید می کند که ترس و غم در دل مومن راه ندارد.
سوره یونس آیه 62: أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ
آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مىشوند .
قطعا ایمان به خداوند نقش بسیار مهمی در جلو گیری از ترس ها دارد . انسانهای ترسو توانایی برای مقابله با مشکلات را از دست می دهند . ترس ها به دلیل داشتن افعال منفی به سرعت اتفاق می افتند .باید از خود ترس ،ترسید .
برای رهایی از ترس ها بهترین راه حل نوشتن ترس و بال و پر دادن به موضوع میباشد . بطور مثال اگه تصادف کنم چه اتفاقی می افتد ؟ بنویسید ماشین خسارت می خورد باید هزینه تعمیرش را جور کنم .پس مقداری از در آمدم در این راه مصرف میشود ،این ماه کمی صرفه جویی باید بکنم که مخارج کنترل شود .
عوامل غضب:
علل زیادی در برافروخته شدن غضب در انسان تأثیر دارد که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. حسادت: یکی از عوامل غضب حسادت می¬باشد که حالتی است که در آن شخص آرزوی از بین رفتن نعمت و کمال شخص دیگری را دارد. حسد علاوه بر این که خود یکی از امراض قلبی است، باعث ایجاد بسیاری رذائل از جمله غضب در انسان می¬شود، زیرا که چنین شخصی در بیشتر اوقات بر فردی که دارای نعمتی است حسادت ورزیده و بر او خشم و غضب می¬نماید.
2. عجب: یکی دیگر از عوامل غضب را می¬توان عجب دانست. زیرا در چنین حالتی شخص خود را بزرگتر و بهتر از دیگران دانسته و در مقابل هرگونه انتقاد و نصیحت از خود خشونت نشان می داند
3. حب دنیا: دوست داشتن و علاقه زیاد به دنیا، نه تنها سبب پیدایش این صفت می گردد، بلکه منشأ بسیاری از رذایل اخلاقی دیگر نیز میباشد. چنانچه پیامبر(ص) فرمودند: « دوست داشتن دنیا سرچشمه همه گناهان است.»
کسی که دنیا برایش ارزش زیادی دارد، حاضر است برای رسیدن به آن هر عملی را مرتکب شود و زمانی که دنیای خود را در خطر میبیند، به راحتی عصبانی شده و برای از دست ندادن آن بر دیگران خشم می گیرد.
عامل 2.خشم و غضب
«خشم در اصل نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد ،تبدیل به یک رذایل بزرگ میشود . خشم در مواجهه با ظلم و تعدی در مقام دفاع از حقیقت ،به شرطی که شکل افراطی به خود نگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند ،ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است .»(سادات / 209)
در سوره آل عمران آیه 134 خداوند از بندگان انتظار دارد که خشم خود را فرو برند:
الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مىكنند و خشم خود را فرو مىبرند و از مردم در مىگذرند و خداوند نكوكاران را دوست دارد
افراد خشمگین آرامش کمتری دارند و توانایی درست فکر کردنشان هم کمتر است .
- بخشش
بخشش دریچه ای در ذهن فرد با ایمان ایجاد میکند برای داشتن آرامش بیشتر در سایه ای الطاف الهی .
سوره اسرا آیه 20 :
كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا
هر دو [دسته] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است.
علامه طباطبایی در المیزان هَؤُلاء وَهَؤُلاء را دو گروهی بیان میکنند که یکی نعمت خدارا در طلب آخرت و دیگری در طلب دنیا مصرف میکنند و هردو را شامل عطای الهی معرفی میکند.
«اگر درمیابید که بخشیدن ،یعنی داشتن و بدست آوردن ،بزرگترین اصل حیات را دریافته اید ، وقتی نمی بخشید ،جهان نیز به شما نمی بخشد.»(پاندرا /175)
در اناتومی بخشش قرآن کریم امده است :
سوره شوری آیه 40 : وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ- و جزاى بدى مانند آن بدى است پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند پاداش او بر [عهده] خداست به راستى او ستمگران را دوست نمىدارد
عواملی که مانع مثبت نگری میشوند :
بسیار اتفاق می افتد که وقتی تصمیم برای مثبت نگری میگیریم بلافاصله مانعی پیش می آید که درمقابل تصمیم ماست .
«زندگی بدون مشکلات ،انسان را به آب راکدی تبدیل میکند که می ماند و می گندد و متعفن میشود . مشکلات به زندگی هیجان و روح می بخشد و اصولا انسانها زمانی قدر عافیت را میدانند که با سختی و مشکلات روبه رو شوند .بنابراین مشکلات ،هشدارهایی است در زندگی انسان ها تاآنها قدر لحظه های بدون مشکل را بدانند و از زندگی خود لذت ببرند .»(آزمندیان /203)
1.عدم اعتماد به نفس :
اعتماد به نفس یعنی توجه به توان مندیها و موهبتهای فردی که از جانب خداوند به انسان عطا شده و اعتماد به نفس عامل رشد و ارتقا ء انسان میشود . زیر بنای ساختمان باور اعتماد به نفس است .
«حضرت علی علیه السلام : (قدرتک علی نفسک افضل القدره و امرتک علیها خیر الامره )
توانایی تو بر نفست برترین توانایی و فرمانروایست بر آن بهترین فرمان روایی است.»(آمدی / 538)
دکتر علیرضا آزمندیان اصول سی گانه ایی برای اعتماد به نفس در کتاب تکنولوژی فکر آورده اند که بسیار کاربردی است .
اثر دعا کردن درست در مثبت نگری
در روایات، افسردگی را به «غم» تعبیر کرده و البته یادآور شده اند که از دعا برای درمان آن استفاده کنید. امام صادق(ع) فرمود:
ما یَمْنَعُ اَحَدَکُمْ اِذا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌ مِنْ غَُمُومِ الدُّنْیا اَنْ یَتَوَضَّأ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ فَیَرْکَعُ رَکْعَتَیْنِ فَیَدْعُوَالله.
چه چیز مانع می شود که یکی از شما هرگاه بر اثر مشکلی از مشکلات دنیا دچار غم و اندوه شد، وضو بگیرد سپس داخل مسجد شود و دو رکعت نماز بگزارد و بعد از نماز دعا کند.
آدلر (1987) در پژوهشی تأثیر مذهبی بودن و ارتباط معنوی با خدا را بر افسردگی، مورد مطالعه قرار داد. نتایج تحقیق او نشان می دهد که افسردگی در مردان و زنانی که به کلیسا می روند و به نیایش می پردازند، سریع تر از دیگران بهبود می یابد.
کونیک و همکاران (1995) رابطه مذهبی بودن را با نشانه های شناختی افسردگی بررسی کردند. بنابر نتایج این تحقیق، نشانه های شناختی افسردگی، مانند احساس خستگی، بی علاقگی، کناره گیری اجتماعی و احساس شکست و ناامیدی، در افرادی که اهل دعا و نیایش اند، کمتر است.
تحقیقات تجربی انجام شده در ایران نیز حاکی از آن است که میان باورهای مذهبی و رفتارهایی همچون نماز، دعا، زیارت و توکل با افسردگی رابطه منفی وجود دارد. این یافته ها نشان داد که کاهش علاقه به زندگی، انزواطلبی، احساس غم، خودکم بینی، بی قراری، احساس شکست و ناامیدی، در افراد افسرده غیرمذهبی، بیشتر از افراد افسرده مذهبی است. سطوح مذهبی بودن (مذهبی بودن درون سو و برون سو) نیز در میزان دچار شدن به افسردگی نقش دارد.
با علنی شدن نتایج آزمایش خواندن آیات قران برای مولکول آب و کریستال شدن مولکول ، معنای این آیه بصورت کامل تری برای ما مسلمانان مشخص شد: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُۆْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا »(1): و از قرآن آنچه را كه براى مۆمنین شفا و رحمت است فرو مىفرستیم (شفا از امراض معنوى و اجتماعى) و بر ستمكاران جز زیان (روحى و اجتماعى) نمىافزاید.
دو نکته در این آیه قرآن حائز اهمیّت است:
- تصویر سازی ذهنی مثبت :
«انسان ها چیزی دارند که حیوانات از آن محرومند و آن قوه ای تخیل است .انسان بااین قوه میتواند اهدافش را خلق کند .»(مالتز/41)
بعضی ها معتقدند که همین گونه که هستند ،بار آمده اند و نمی توانند خود را تغییر دهند .قرآن کریم در سوره بقره آیه 170 میفرمایند:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ
و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آنها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بیعقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟”
در واقع آینده ما میتواند هیچ شباهتی به گذشته ای ما نداشته باشد.انسان با قوه اختیارش می تواند آینده جدیدی را خلق کند .
- پاسخ سخنان منفی دیگران را ندهید .جواب در لحظه ممنوع و اگر میتوانید محیط را ترک کنید .
- از ضمیر نا خودآگاه باور ساز خود مراقبت کنید .با کارهایی ساده مثل صفحه حوادث روزنامه ها را مطالعه نکنید . صحنه ای تصادفی رخ داد اگر توانایی کمک ندارید صحنه را ترک کنید .
امام صادق علیه السلام فرمودند: ترک کردن اموری که برای تو سودی ندارد ،نشانه ایمان است .
- جریان گفتگو را عوض کنید به جریان خط و ربط صحیح بدهید .بطور مثال:
- شکر گذاری از نعمت
ا ز امام محمد باقر علیه السلام( در کتاب مجلسی .ص 54-68) در مورد شکر گذاری چنین نقل شده است
:افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود ،مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد.
در سوره ابراهیم آیه 7 :
” وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ “
و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت خواهد بود.
حضرت امام علی نقی علیه السلام: شکر نعمت را سبب سعادتمندی شخص شکر گذار ذکر نموده اند.
«وقتی زندگی خود را آکنده از مواهب الهی بدانیم و به آنچه هم اکنون اختیار داریم ،معترف باشیم ،سبب جاری شدن سیلی از مواهب تازه به زندگی خود میشویم.»(متیوس /90)
البته به این موضوع واقفیم که شکر تمام نعمتها را هرگز نمی توانیم بجا آوریم .